درباب زبان ترکی و قدمت آن

ناصر پورپیرار درکتاب برآمدن مردم بخش اول مقدمه مطلبی با عنوان منازعه که از طریق دوست عزیزم جناب آقای مهدی -مهدی ارائه شده بود چنین مینویسد:

برای این مؤلف گشودن باب گفت وگو در موضوع مشاهدات مادی و فرهنگی اقوام مهاجر به ایران، در سه سده اخير، و اثبات نوپدید بودن حضور تمامی آنان، بازسازی مسائلی است که توضیح تاریخ پوریم پایه ایران را ملموس و آسان تر میکند و هرگز قصد ستيز حقوقی ندارد و کاستن از ارزش های فرهنگی و هستی شناسی تاریخی هیچ قومی را هدف قرار نداده است. مطلب زیر از دوستی با نام مهدی – مهدی رسیده است تا در این محل نصب کنم. مبحثی است که دایره مکالمه را بیشتر میگشاید و عرصه منازعات ویژه خود را پر رونق تر میکند و شاید هم منجر به تولید نتیجه ای شود. به گمانم آن اعضای محفل ترک شناسی نوین و خودی، که افسانه های کنونی دست ساخت این و آن را پس می زنند، می توانند از عرصه چنین گفتارهایی برویند.”

در باب زبان ترکی و قدمت آن

نویسنده: مهدی – مهدی

محرک تک نگاری حاضر در باب زبان ترکی و قدمت و مناقشات آن همزبانان ترک هستند. که بی توجه به کنه بحث، متعصبانه و خارج از منطق بر اصالت و قدمت زبان ترکی پافشاری می کنند. شاید که ادله پیشنهادی، پایانی بر این مناقشات و آغازی بر شناخت واقعی سرگذشت زبان ترکی و اقوام ترک زبان باشد، یادداشت حاضر به پشتوانه و در امتداد یادداشت های دوران ساز ایران شناسی بدون دروغ”، از موضوع قدمت زبان ترکی فراتر رفته و به قدمت خانواده زبان های ترکی می پردازد تا با فراخ تر گرفتن دایره موضوع، بحث را يكسره و راه فرار را بر اشكال تراشان مسدود کند.»

خانواده زبان های ترکی Turkic Languages) را زبانهایی التصاقی، تحت قانون هماهنگی اصوات، بدون جنسیت نحوی که از پسوندها به جای حروف اضافه استفاده میکنند، دانسته اند. لارس يوهانسون در فصل ۳ كتاب “زبان های ترکی” مشخصه های صوتی، نحوی، صرفی و لکسیکی زبان های خانواده ترکی را با جزئیات توضیح داده است. این تعریف، زبانها، لهجه ها، شیوه ها و گویش های بسیاری را در گستره جغرافیایی وسیعی از چین تا بلغارستان در بر می گیرد که هر کدام را به نامی و بعضا به صورت اضافه بر ترکی مانند “ترکی ازبکی”، “ترکی اویغوری” و غیره می شناسند. در گروه ترکی، زبان، لهجه و شیوه های مختلفی قرار دارد که مهم ترین آن عبارتند از: 1- ياقوت ها ۲- چوواش ها 3- قيرقيزها – قازاق ها 5- تركان تركستان شرقی یا اویغورها 6- ازبکها ۷- تركمنها ۸- تركان غازان باشقرد 9- تركان شمال قفقاز (قوموق، نوقای) ۱۰- ترکان غرب: ترکی تركيه و آذربایجان، عراق و سوریه ۱۱- تركان کریمه ۱۲- تركان بالكان ۱۳- قاقاووزهایاگوک اوغوزها (تركان مسیحی رومانی) 14- تركان آلتای ۱۰- ترکان خاکاس – آباقان ۱۹- تركان سویون پاتووا در میان زبان و لهجه های مختلف ترکی فقط زبان یاقوت و چوواش با دیگران تفاوت فاحش دارند. به طوری که قابل فهم برای سایرین نیستند.» (سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی، منشاء زبان ترکی، جواد هیئت، نشر پیکان، 1365)

علی رغم تفاوت های بسیار خصوصا در مصرف و لكسیك، اشتراکات مورد اشاره و مجموعه ای از لغات بالاخص افعال مشترک، امکان ساختن جملاتی را فراهم می کند که با اندک تفاوت در تلفظ توسط قاطبه متكلمين این زبان ها قابل فهم است. لذا اطلاق شاخه های مختلف یک زبان واحد به آنها چندان دور از واقعیت نیست، به عنوان مثال ترکی ترکیه ترکی آذربایجانی ترکی ازبکی و ترکی اویغوری چین را که از غرب به شرق، عرض جغرافیای اقوام ترک زبان را پوشش می دهد، برگزیده ام و معادل سه جمله را به هر چهار زبان آورده ام:

چنين اشتراكاتی بسیار فراتر از اشتراكات مطرح درباره زبان های به اصطلاح هند و اروپایی است که حتی یک جمله قابل فهم توسط اكتر متكلمين آن ندارند و به هیچ طریقی قابل ساخت نيست، وجود چنین اشتراکاتی جز به این معنا نیست که عاملين و پراکندگان این زبان از منشاء مشترکی به حرکت در آمده اند با مقدمه فوق به بررسی قدمت زبان ترکی و مشخصات فرهنگی و تمدنی متكلمين آن وارد می شویم که اشتراکات آنها بیشتر در حوزه فرهنگ و زبان است و نه تنها تفاوت در لباس، موسیقی و سنن و رقص بلكه در چهره، سفال و رنگ پوست شان به هدی است که تصور قومی واحد برخاسته و پراکنده در این جغرافیای وسیع را از ذهن دور می کند. همین جا از پیش بگویم که اگر کسانی مدعی شوند که این تفاوت ها عامل تغییرات در گذر زمان است، آن گاه باید پاسخ دهند چگونه زمانی توانسته در مقابل تغییراتی که حتی سفال و رنگ پوست را تغيير داده، مقاومت کند، پس نگاه به اقوام ترک زبان به عنوان یک قوم واحد دور از واقعیت است.

“الگوهای فرهنگی میان مردمان ترک زبان در قالب گروه های مستقل بزرگی در هم ادغام شده اند. عامل يکپارچه سازی که ترکان را به هم پیوند دهد، جز سابقه زبان مشترک وجود ندارد. شكل گیری زبان های امروزی غالبا در بستر تمدن اسلامی صورت گرفته است …” (زبان های ترکی، صفحه ۱، لارس يوهانسون، انتشارات روت للج، ۱۹۹۸)

می دانیم که عمر شهرنشینی در میان ترکان طولانی نیست و در همه جا هنوز هم کاملا يكجانشین نشده اند. زبان شان كلمات قديم پایه و متناسب با شهرنشینی مانند شهر، بنا، خیابان، مغازه، بازار و غیره ندارد و در جهان معماری خاص ترکان شناخته نیست.

از میراث مکتوب چند کتبه مانند گول تيگين که نمی توانند اثری از پدیدآورندگان آن حتی در حد یک دیوار شکسته نشان دهند و هیچ کس توضيح مناسبی برای رمزگشایی آن ها ندارد و وضعیتی وخیم تر از کتیبه بیستون دارند و چند کتاب قدیمی از جمله ديوان اللغات الترک، دیوان خواجه احمد يسرى، كتاب دده قورقود و قوتادغو بيليغ، از آن جا که در تاریخ مورد ادعا ماتریال کتابت و ابزار نوشتن مناسب وجود نداشته و نمی توانند نمونه ای از نسخه قدیمی آنها ارائه کنند و بگویند این کتب چگونه حفظ شده، همگی از اعتبار ساقط اند. لذا هیچ کدام از اقوام ترک زبان نمایه های تمدنی از میراث مکتوب معتبر، نشانه شهرنشینی با مراتب و ساختار اجتماعی متناسب با مدنیت ندارند که بازگوی ارتباطی متقابل باشند. تنها دستاویز مدعیان تمدن ترکان که عرق ریزان به دنبال نمایه های تمدنی روان اند و دست خالی می مانند، زیان منعطف و زایای این اقوام است. اما در مورد زمان نیز که این مردمان تقریبا برای هر موضوع عيني لغت مناسبی دارند، از ارائه تنها یک لغت انتزاعی با الغت قديم ناظر بر تمدن عاجزند. برای اثبات این موضوع تورات قدیمی ترکی را که قدیم ترین متن معتبر ترکی بود، کاویایم و نشان دادیم که ترکی خالی از لغات پایه تمدنی است، متعصبینی که از یافتن لغات پایه و تمدنی در كتب قدیمی از جمله تورات ۱۲۰ ساله نیز دست خالی برگشتند بی آن که بتوانند ادعای خود را با دلیل محکمی ثابت کنند، مدعی شدند که ترکی لغات اصيل بسیاری دارد که مکتوب قديم ندارد. اکنون می خواهیم منبعی دیگر از لغات قديم و اصیل ترکی در اختیارشان قرار دهیم تا بهانه را از چنگ بهانه جوان بیرون کشد و معلوم کند که آیا برابر با ادعای شان کلمه ای مؤيد تمدن در آن خواهند يافت یا نه؟ از آنجا که با هیچ امکانی نمی توان کلمه ای را در میان تمام اقوام ترک زبان در شهرها، روستاها و میان عشایر در چنین جغرافیایی رایج کرد، پس لغات مشترک میان مردمان ترک زبان را می توان قدیم ترین لغات زبان ترکی دانست که از ابتدا مورد استفاده بوده اند، حتی اگر در هیچ مكتوب قدیمی ثبت نشده باشد. اکنون نگاهی به گنجینه لغات مشترک ترکان بیاندازیم.

لغات اولیه مانند پدر، مادر، پسر، دختر، مظاهر طبیعی و نام اعضای بدن به طرز عجیبی در تمام اقوام ترک زبان با يكديگر برابرند؛ تقریبا هیچ لغت انتزاعی در هیچ یک از شاخه های زبان ترکی وجود ندارد .

اندک لغاتی که ارتفاع تمدنی دارند، در میان اقوام ترک زبان مشترک نیستند، از آن جایی که این لغات مكتوب قدیمی ندارند و در بین اقوام نیز مشترک نیستند، لذا اعتبار آن ها به عنوان لغت قديم و اصیل ساقط است و تنها صورت اسلنگ های معلی را به خود می گیرند.

نمی توان مردمانی را با قومیت های رنگارنگ که سبقه شهرنشینی طولانی ندارند و جهان با معماری اختصاصی آنها آشنا نیست، زبان شان خالی از لغات انتزاعی است و لغات قدیم با مشترکشان ارتفاع تمدنی ندارد، قومی واحد و کهن و صاحب چنان مراتب اجتماعی دانست که قادر به ساماندهی حملات گسترده به جهان و فرمانروایی بر یک امپراطوری پهناور باشند. پس باید به دنبال توضیعی متعلقی برای چنین تابلوی تاریخی بگردیم. کلید ورود به این تابلو، توجه به تنوع قومی ترک زبانان، مطالعه لغات مشترک و توجه به این نکته است که تفاوت مثلا ترکی آذربایجانی وقشقایی که می گویند در گذشته ای نزدیک از هم جدا شده اند در همان حد اختلاف ترکی آذربایجانی با ترکمنی با ازبکی است که می گویند در گذشته بسیار دورتری از هم جدا شده اند، این تابلو بیش از یک توضيح منطقی ندارد و آن این که در گذشته ای نه چندان دور، حاملان زبان آن را در میان اقوامی گوناگون و کم جمعيت پراکنده اند و سپس آن ها را به مناطق خالی از سکنه کوچانده اند، لذا دور دست ترین ساکنان این مناطق نیز به همان زبان سخن می گویند. همین جا به نکته ای دیگر در باب زبان ترکی اشاره کنیم که می تواند موضوع یک تک نگاری مستقل باشد. يكسانی زبان میان دهات بسیار دور از هم و بی ارتباط با یکدیگر و حتی بی ارتباط با مراکز شهری ترکان در ایران و در مقابل افول کاربری زبان فارسی با دور شدن از مراکز شهرهای بزرگ چون تهران و اصفهان، به وضوح بیان میکند که رواج زبان ترکی در ایران از طريق كوچاندن قومی با زبان مشترک به منطقه خالی از سکنه بودند، در حالی که رواج زبان فارسی از طریق تزريق در مراکز شهری و با قدرت دولتی بوده است. لذا آن جا که برد نفوذ دولت به انتها می رسد، زبان فارسی نیز افول میکند. دانشگاه أحمد يسوي لغت نامه ای به نام “لغت نامه لهجه های ترکی” تدوین کرده است که معادل لغات را به و لهجه ترکی ترکیه، آذربایجانی، باشقورند، قزاق، قرقیز، اوزبک، تاتار، تركمن و اويغور آورده است در پایان آدرس آن لغت نامه آن لاين را عرضه می کنم تا کسانی که طالب اند، به دنبال لغات انتزاعی و پایه تمدنی در آن بگردند و معادل ها را در شاخه های مختلف ترکی مقایسه کنند.

4 دیدگاه

  1. سلام جسارتا من دچار ابهام شدم میتونین بصورت عمومی یا خصوصی واسم توضیح بدین .

  2. سلام
    وقت بخیر
    ممنون از زحمتی که متقبل شده اید. بخش زیادی از مطالب شما را قبول دارم. مثلا در ترکی قشقایی ما در بین ایلاتی هایمان داستانی داریم به نام صنم و قریب که در اردبیل و استانبول اتفاق افتاده و در روایتها هم به نام این دو شهر ارجاع می شود. اما چیز دیگری که جالب است این است که در حدود 80 کیلومتری شرق شیراز رودخانه ای هست به نام قره آغاج که نام رسمی این رودخانه است که نشان می دهد سابقه حضور قشقایی ها در این منطقه قبل از فارسی زبانان است و الا چرا باید شیرازی که مثلا از شهرهای قدیم منطقه فارس بوده اسم رودخانه اش ترکی باشد؟؟؟ یا مثلا در استان مرکزی کوهی هست با نام قاپلانته داغ که اسمی ترکی با معنی “کوه ببر” است و معلوم است قبل از فارسیزه شدن صد سال قبل، بسیاری از مناطق ایران ترک نشین بوده است. ضمنا قدیمی های منطقه فارس به کسی که فارسی صحبت می کند می گویند تاجیک و نه فارس که معلوم می شود کلمه فارس یک کلمه جدید الایجاد است و نه واژه ای قدیمی.
    در مورد زبان ما می دانیم زبان بیش از آنکه مقوله ای نژادی باشد مقوله ای ایدئولوژیک است. لذا تعدد چهره های قومیتی در بین گویشوران یک زبان چیز عجیبی نیست. مثلا الان در بین انگلیسی زبانان ساکن در آمریکا همه تیپ چهره پیدا می شود چون همه بابت کار و تجارت از کشورهای مختلف به این کشور کوچیده اند یا کوچانده شده اند لذا ترکیب نژادی متنوعی در این کشور تشکیل شده. ترکی و ترکزبانان هم از این مقوله مستثنی نیستند. فقط نکته ای که در مورد زبان ترکی هست ریشه دار بودن کلمات در زبان ترکی است که معلوم می کند زبان هری-پری ای نیست و متعلق به قومی متمدن بوده است و شاید شما باید مطالعات تان را عمیقتر کنید تا نتایج تحلیل تان با واقعیتهای این زبان تطابق بیشتری داشته باشد.
    ارادتمند

  3. متاسفانه اینجور مطالب را که بیشتر با واقعیت همخوانی دارند باید با بدبختی پیدا کرد ولی تا دلتان بخواهد در مدرسه دمجبوریم تست از شعر فارسی بزنیم تا در کنکور قبول شویم البته ظاهرا در کنکور جدیدی فدروس عمومی نیستند ولی بهر حال ما که با آرایه های ادبی وت ست هاش سرویس شدیم جوری که خود استاد جوای برای اینکه چرا گرامر فارسی عربی است نداشت بلکه حتی مدعی بودند عربی را هم فارسها ساخته اند.یا به عنوان مثال در روستای خود ما که از ترکان قشقایی هستیم پدر هایمان هم بدرستی فارسی نمی دانند چه برسد به پدربزرگمان و خاطراتشان را درمدرسه می گویند که به علت ندانستن فارسی چه زجر هایی کشیده اند و الان به بچه های خود اول فارسی یاد می دهند تا بی کلاس نباشد.متاسفانه درد زیاد است از تاریخ گرفته تا زبان و حتی بازسازی آثار باستانی
    بهر حال ممنون از شما بامستند شما و آشنایی با استاد پورپیرار دنیایی به رویم باز شد یه دنیا ممنون

دیدگاهتان را بنویسید