فهرست تعدادی از منتقدین گاه شناسی
مشاهیر
A
ژوزف اشباخ 1801 – 1882 [هوشت (فرانکفورت، ماین) آلمان]
در وین اتریش زندگی کرد.
گزیدهی آثار:
Roswitha und Conrad Celtes (چاپ دوم، وین)
اشباخ زادهی آلمان بود و در هایدلبرگ تحصیلات خود را به پایان رساند، اما در مقام استاد در دانشگاه وین کار کرد. در حوالی1860، اشباخ روشی انتقادی خلق کرد که به کمک آن توانست از جعل [اثر] رزویتا فون گاندرشایم (Hrotsvith) پرده بردارد؛ روشی که میتوان از آن برای پژوهشهای آینده در آشفتهبازار جعلیات دورهی نوزایش سود برد. اشباخ عربشناس فوقالعادهای بود و در مقام استاد دانشگاه بسیار مورد احترام جامعهی وین، تا جایی که حتی امپراطور به وی درجهی اشرافیت اعطاء کرد.
اساس روش اشباخ هنگام تحلیل یک منبع این بود: تنها محتوا میتواند به ما نشان دهد که اثر قلابی است یا خیر، چون وضعیت فیزیکی اثر را ـ چیزهایی مثل پارچه، خط و غیره ـ به استادی میتوان تقلید کرد، مخصوصا در مواقعی که نسخهی دیگری در دست نداریم تا برای مقایسه به آن اتکا کنیم.
B
رابرت بالدوف: ؟ – ؟
در بازل سویس زندگی کرد.
گزیدهی آثار:
1902: تاریخ و نقد (جلد 4 ویراست سوم)
1903: تاریخ و نقد (جلد 1)
چنین تصور میشود که بالدوف در سمت استادی دانشگاه بازل سویس کار کرده است، اما هیچ چیز از این شخص دانسته نیست. گویا وی از نام مستعار استفاده میکرده است. در اواخر سدهی نوزدهم و هنگام مطالعهی یک وقایعنگاری پیرامون شارلمانی که قدمت آن به سدههای نهم و یازدهم میلادی منسوب میشد، بالدوف دریافت که زبان بهکاررفته در این وقایعنگاری بسیار جدیدتر است. وی همین شیوهی زبانشناسیک را بر نویسندگان رومی نیز اعمال کرد و به این نتیجه رسید که تمام آنها هم جعلیات دورهی نوزایش هستند. شعرای روم نیز از فنون و صناعاتی چون قافیهپردازی و واجآرایی استفاده میکردند! نه تنها هوراس و اوید و سزار، بلکه هومر و اسخیلوس و سوفوکل و ارسطو نیز، به قول بالدوف، «فرزندان یک قرن بودند: قرن 14 و 15 میلادی. رومیان و یونانیان ما اومانیستهای ایتالیایی بودند».
در 1902 بالدوف توانست این یافتهها را در جلد دوم اثر خود منتشر کند در حالی که اولین جلد کتابش، که دربارهی شارلمانی بود، یک سال بعد منتشر شد. به نظرات او توجه زیادی نشد و این بود تا زمانی که ما کتابهای او را از محاق بیرون کشیدیم.
بن عزرا، رجوع کنید به لاکونزا، مانوئل
کریستین بلوس: 1957 [کیل، آلمان]
ساکن برلین
گزیدهی آثار:
1997: سقوط C-14 (با همکاری هانس ـ اولریش نیمیتس)
1998: سقوط آخر (Ceno-Crash)
بلوس فیزیکدان و ساکن برلین است. وی از دههی 1980 به نقد نظریهی تکاملِ داروین پرداخته است و جنبههای بلایای طبیعی نشأتگرفته از سیارات را مطالعه میکند. وی همراه با ک. مارکس، گ. هاینسون و ه. ایلیگ کار خود را در جامعهی دوبارهسازی تاریخ بشر و طبیعت (GRMNG) آغاز کرد و معاون آن شد. در 1994، بلوس در کنار اُوه تاپر و ه. او. نیمیتس جلسات تاریخی برلین (BGS) را بنیانگذاری کرد.
بلوس چندین سال است که همراه با نیمیتس بر روی تحلیل انتقادی روشهای فیزیکی به کار رفته به منظور تعیین قدمت اشیاء تاریخی کار میکند (مثل روش رادیو کربن)؛ کتاب او، سقوط C-14، نشان میدهد که این روش قابل اعتماد نیست. دومین کتاب او، سقوط آخر، گاهشناسی کوتاهتری را برای دورههای زمینشناسی سیارهی ما پیشنهاد میکند.
D
هرمان دترینگ: 1953 [برلین]
گزیدهی آثار:
1995: Der gefälschte Paulus – das UrchristentumimZwielicht (پولس قلابی، آغاز مبهم مسیحیت) (برلین)
2000: Die Gegner des Paulus imGalaterbrief (مخالفان پولس در غلاطیان) (برلین)
2005: Judas und das Judas-Evangelium (یهودا و انجیل یهودا)
2011: FalscheZeugen (شاهدان دروغین) (آشافنبرگ)
هرمان دترینگ دکتر الهایت و کشیشی پروتستان در بخش برلین است. وی روشهای عالمانهی نقد کتاب مقدس را نزد یزدانشناس نامدار، والتر اشمیتال، آموخت. دترینگ شهرت خود را با بررسی انتقادیاش از پولس، بنیادگذار کلیسا، به دست آورد. تحلیل او نشان میدهد که تمام رسالاتی که به پولس نسبت داده میشوند، جعلیات سدهی دوم میلادی هستند.
آرتور دروز 1865 – 1935 [هولشتاین، آلمان]
وی در کارلسروههی آلمان سکونت داشت.
گزیدهی آثار:
1901 – 1911: Die Christusmythe (افسانهی مسیح) (دیدریش، ینا)
پس از برونو بائر، آتور دروز فیلسوف (کارلسروهه، آلمان) شناختهترین منتقد آلمانی است که وجود عیسی را زیر سوال برده است. کتاب او، Die Christusmythe (افسانهی مسیح، 1909) به مباحثات نیرومندی دامن زد که اغلب آنها از احساسات نشأت گرفته بودند. پژواک این بحث و جدلها در سرتاسر امپراطوری طنینانداز شد. دروز در جلد دوم کتاب خود (1911) جواب مخالفانش را داد و مدارک جدیدی ارائه داد مبنی بر ناممکن بودن تشبث به شخصیتی تاریخی به عنوان الگوی شخص مسیح.
آلبرت شوایتزر و بسیاری دیگر بر همین اساس کار کردهاند. کارهای دروز هنوز هم در الهیات مسیحی معتبر هستند، هر چند که خود او امروزه در آلمان چندان شناختهشده نیست.
F
آناتولی فومنکو: 1945 (دونتسک، اوکراین)
ساکن مسکو، روسیه.
گزیدهی آثار:
1992: تحلیل تجربی ـ آماری (2 جلد، دوردرشت)
2003: تاریخ: داستان یا علم؟ (دلامر ریزورسز، جزیرهی من، بریتانیا، تا امروز 2 جلد)
فومنکو ریاضیدان بسیار مشهور اهل روسیه است که در دانشگاه مسکو درس ریاضیات و آمار میدهد. ضمن این که، او از اعضای آکادمی علوم روسیه نیز هست. فومنکو بنیانگذار «گاهشناسی نو» و مدافع کوتاهسازی تاریخ است، زیرا ـ به عقیدهی او ـ بسیاری از امپراطوریهای پیشین مانند امپراطوری روم، تنها انعکاس امپراطوریهای بعدی هستند و فقط در ادبیات وجود دارند.
هستهی اصلی این روش مقایسهی دادههای خاص (مثلاً دورهی فرمانروایی یک شاه و …) برای نشان دادن هویت برهههای مختلف است. علیرغم این که کتابهای روسی فومنکو خوانندگان بسیار پیدا کرده و به چاپهای بعدی رسیدهاند، ترجمههای کمی از این کتابها در دست هستند. فزون بر اینها، فومنکو نقاش سوررئالیست نامداری نیز هست.
هورست فریدریش: 1931 [برسلاو]
ساکن مونیخ، آلمان.
گزیدهی آثار:
1997: : Jahrhundert-IrrtumEiszeit? (Efodon, Hohenpeißenberg)
1998: : Erdkatastrophen und Menschheitsentwicklung. (Efodon, Hohenpeißenberg)
فریدریش دکتر در علوم طبیعی است، فلسفهی علم و تاریخ علم را در مونیخ خواند و دکترایش را در سال 1974 دریافت کرد. رسالهی دکترایش دربارهی علوم طبیعی سدهی هفدهم بود. طی چهار دهه، وی فعالانه در بحث و جدلهای میان پژوهشگران غیرمتعارف و عالمان و افراد متعلق به جریان آکادمیک روز دنیا شرکت جست.
فریدریش در بسیاری از آثارش تلاش دارد توجهات را به حقایق جلب کند؛ اینکه دیدگاههای علمی و نظریات راجع به پیدایش گیتی همیشه خصوصیتی موقت و ناپایدار داشته و بنابراین شایستهی دید شکاکانهی سالم هستند. وی بر این باور است که دانشگاههای ما به شدت نیازمند نهادی هستند که آموزش دامنهی گستردهای از دیدگاههای متفاوت را تضمین کند؛ ابزاری که بیتردید منجر به «فوران» علم و دانش خواهد شد.
فریدریش شماری مقاله هم برای مجلهی ‘Efodon-Synesis’ نوشت. ‘Efodon-Synesis’ مجلهای آلمانی است که او خود برای مدت چند سال معاون سردبیر آن بود. او ارتباطات خوبی با محافل بینالمللی نقد گاهشناسیک دارد و مقالههایش که به زبانهای فرانسوی و انگلیسی نوشته شدهاند، باعث شده دوستان زیادی پیدا کند.
G
اوژن گابوویچ: 1938 – 2009 [تارتو (دورپات)، استونی]
در کارلسروهه و پتسدام آلمان زیست.
گزیدهی آثار:
1998: China: wieentstand die Chronologie? (in Zeitensprünge,1/99)
1999: : Betonbauten der Römer, Kelten und Ägypter (in Synesis, Nr. 37)
گابوویچ دکترای علم داشت و از 1980 در آلمان زندگی کرد. از 1981 تا 2003 وی ریاست ادارهی مدلهای ریاضی در مرکز تحقیقات شهر کارلسروهه را به عهده داشت. او مترجم و ناشری پرکار بود و بیش از 100 اثر به زبانهای استونیایی، روسی، انگلیسی و آلمانی به چاپ رساند. گابوویچ همچنین پژوهش روی فناوریهای باستان و تاریخ آسیا را مدیریت میکرد.
او در سال 1998 انجمن تاریخ کارلسروهه را بنیان گذاشت و، همراه با اُوه تاپر، انجمن پتسدام را در 2002. هر دو این انجمنها نشستها و سخنرانیهای ماهانهای را به مدت چند سال برگزار کردند.
گابوویچ به دلیل تسلطی که به زبان روسی داشت، مهمترین حلقهی ارتباطی میان محافل آلمانی و روس بود و هم او بود که نظریههای موروزف و فومنکو را در آلمان گسترش داد.
اوژن گابوویچ در 21 ژانویه 2009 درگذشت.
گرنوت گیز: 1945 [گلادنباخ]
ساکن هوهنپایبنرگ، آلمان.
گزیدهی آثار:
1998: Die Irrealität des RömischenReiches – Werwaren die Römerwirklich?
2002: Das keltische Nachrichtensystem (چاپ دوم، وین)
گیز تکنیسین گرافیک و بیشتر از ده سال ناشر مجلهی Synesis است که محلی است برای مباحثهی نویسندگان راجع به گاهشناسی. به عنوان یکی از بنیانگذاران و اعضای هیئت مدیرهی افودن ـ جامعهی اروپایی تکنولوژیهای باستان و موضوعات پیرامونی، گیز تحقیقات زیادی روی دیوارهای سلتی انجام داده است.
وی در کنار توماس ریمر مفهوم جدیدی را برای درک تاریخ روم باستان خلق کرده است.
بارتلمی گرمون: 1663 – 1712 [اورلئان ـ فرانسه]
گزیدهی آثار:
1703: De veteribusregumfrancorumdiplomatibus et arte secernendivera a falsis (پاریس)
گیز در اورلئان زاده شد و بیشتر در پاریس کار کرد. وی از اعضای جامعهی عیسی بود ـ انجمنی که در آن دوره اهمیت بسیار داشت ـ و مانند بسیاری از دوستان و همکاران خود، اما با موفقیت بسیار بیشتر در جلب اقبال عموم، دست به انتشار مطالعات گستردهی خود روی جعلیاتی زد که از طریق نسلهای قبل وارد تاریخنگاری شده بودند. گیز در تقابل با ژان مابیون توانست نشان دهد که بخش بزرگی از مدارک، وقایعنگاریها، نامههای منسوب به پاپ و شرح ما وقع شورای کلیسا ساختگی هستند و منظور از آنها ایجاد عقاید مذهبی خاصی است. ترجمهی عنوان اصلیترین اثر او به زبان انگلیسی چنین است: اندر اسناد پادشاهی فرانکها و هنر تشخیص سره از ناسره.
H
ژان آردوان: 1646 – 1729 [پاریس، فرانسه]
گزیدهی آثار:
1692: Prolegomena ad censuramveterumscriptorum (پاریس)
آردوان از یسوعیون بنامی است که مورد مطالعهی بسیار قرار گرفته است. در 1683 به ریاست کتابخانهی سلطنتی فرانسه رسید و موفق شد که در آنجا اسناد شورای کل تاریخ کلیسای کاتولیک را آمادهی چاپ کند و تاریخنگاری علمی را پی بریزد.
در سال 1690، آردوان نشر عقاید حیرتانگیز خود را آغاز کرد؛ به گفتهی او تمام آباء کلیسا ـ سنآگوستن، ایزیدور اهل سویل و دیگران ـ و تمام اسناد شوراها و نیز بخش اعظم نویسندگان رومی ساختگی بودند. با این که هرگز امکان رد گفتههای او میسر نشد، پس از مرگش کلیسا در مقام دفاع از اصالت بخش اعظم متونی بر آمد که آردوان آنها را جعلی اعلام کرده بود.
والتر هاگ: 1945 [ووسینگن، آلمان]
گزیدهی آثار:
2003: Die EntdeckungdeutscherPyramiden – einarchäologischerReiseführer. CernunnosVerlag (پاریس)
والتر هاگ درس زبان آلمانی و هنرهای زیبا میدهد و خبرنگار، نویسنده و منتقد است. او از 1980 به تحقیق روی نجوم، خطوط اسرارآمیز، فرهنگ خرسنگی و مشکلات گاهشناسیک پرداخته است. از 1990، هاگ تخصص خود را بر [مطالعهی] تلهای سنگی کرایشگائو و زابرگائو (در آلمان) و اهرام چند طبقهی آلمان قرار داده است.
از سال 2006، هاگ همکار انستیتو ژئوفیزیک دانشگاه کارلسروهه در ایجاد حفره و تخمین الکترومغناطیس گور-دالانهای آلمان بوده است. وی از حامیان کشف اشعهی گاما در بارنستاین در هورن (وستفالیا، آلمان) است که بودجهی غیر دولتی دارد.
گونار هاینسون: 1943 [گدینگن (گدینیا)]
ساکن برمن در آلمان.
گزیدهی آثار:
1988: Die Sumerer gab esnicht (EichbornVerlag)
1990: Wannlebten die Pharaonen (با ه. ایلیگ)
هاینسون در برلین فلسفه، اقتصاد و جامعهشناسی خواند و در 1973 مدرک دکترای خود را دریافت کرد و از 1984 در دانشگاه برمن (آلمان) تدریس میکند. او یکی از نخستین منتقدین آلمانی گاهشناسی بود و در 1982، همراه با مارکس، بلوس و ایلیگ جامعهی دوبارهسازی تاریخ بشر و طبیعت (GRMNG) را بنیانگذاری کرد.
اولین کتاب گاهشناسیک هاینسون سومریها هرگز وجود نداشتند (1988) نام داشت که بر اساس اسناد و مدارک روشن تاریخی و مهمتر از همه چینهشناسیک،نشان میدهد که تاریخ بینالنهرین، به علت خطا در تاریخهای کتاب مقدس، 2000 سال بیشتر از آنچه واقعا هست، قدمت دارد. هاینسون همچنین کتابهای دیگری راجع به مصر و قرون وسطا و آزار و شکنجهی ساحرهها و تاریخ دین و رشد و گسترش پول نوشته است.
پولیدور اوشار: 1841 – 1916 [بوردو]
اوشار در بوردوی فرانسه زیست.
گزیدهی آثار:
1884: Sénèque et la mort d’ Agrippine:étudehistorique / par H. Dacbert [i. e. PolydoreHochart] (ا. ژ. بری، لیدن و ا. لو شوالیه، پاریس)
1885: Étudessur la vie de Sénéque (ارنست لرو، پاریس) 285 S
1888: Étudesd’histoirereligieuse (بوردو) 419 S ( و لرو، پاریس 1890)
1890: De l’autenticité des annales et des histoires de Tacite (پاریس) 340 S
1894: Nouvellesconsidérations au sujet des Annales et des Histoires de Tacite (تورین و پسران، پاریس) 293 S
پولیدور اوشار در 1831 در بوردوی فرانسه به دنیا آمد و در همان جا در دبیرستانی درس فرانسه میداد. در سال 1890 کتاب جنجالی و روشنگرانهی او دربارهی جعل تاسیتوس با مقدمهای از ارنست تورین پاریسی در بوردو به چاپ رسید. پیش از این کتاب مهم و حساسیتبرانگیز، اوشار کتابهای دیگری راجع به زندگی سنکا و داستان ساختگی آزار و شکنجهی مسیحیان به دست نرو نوشته بود.
چون کتابهای اوشار از دانش خیرهکنندهای حکایت میکنند که غلبه بر آن دشوار مینماید، میتوانیم چنین تصور کنیم که کتابهای او سرکوب و فراموش شدند. همچنین نامهای هم از اوشار بر جای مانده که آن را خطاب به آبه انزیانی در سالگرد دانشگاه بوردو در 1890 نوشته است.
اوشار شماری از کتابهای خود را با نام مستعار ا. داکبرت نیز منتشر کرد. او در 1916 درگذشت.
I
هریبرت ایلیگ: 1947 [ووهن استراب، آلمان]
ساکن گرافلفینگ (مونیخ)، آلمان
گزیدهی آثار:
1988: Die veralteteVorzeit (گذشتهی منسوخ)
1994: Hat Karl der Große je gelebt? (آیا اصلا شارلمانیای در کار بوده است؟)
1999: Wer hat an der Uhrgedreht? (چه کسی زمان را تغییر داد؟)
ایلیگ مدرک دکتری دارد و به عنوان تحلیلگر و ناشر در گرافلفینگ (مونیخ، آلمان) زندگی میکند. در 1982 و همراه با مارکس، بلوس و هاینسون یکی از بنیانگذاران و دبیر جامعهی دوبارهسازی تاریخ بشر و طبیعت (GRMNG) شد. از 1989 در کنار هاینسون فصلنامهای را با عنوان Vorzeit-Frühzeit-Gegenwart (VFG ماقبل تاریخ ـ تاریخ اصیل ـ حال) منتشر میکند. در 1995 نام مجله را به Zeitensprünge (ZS مرور زمان) تغییر داد؛ مجلهای که در اوائل دههی 1990 به مکان مهمی برای هر نویسندهی فعال در بحث گاهشناسی تبدیل شد.
ایلیگ به دلیل شرکتش در مناظرات برگزارشده در رسانههای همگانی یکی از شناختهترین نویسندگان آلمانی منتقد تاریخ است. از سال 1994 وی بر این عقیده است که قرون وسطا 297 سال طولانیتر شده است، بدین صورت که باید سالهای بین 614 تا 911 را بیرون کشید تا به چارچوب زمانی واقعی دست یافت. چون این عقیده تاریخِ پیش از سال 614 را صحیح قلمداد میکند، امروزه بسیاری از نویسندگان منتقد این ایده را که در ابتدا بسیار متهورانه و نیز تکاندهنده بود، محافظهکارانه میانگارند.
J
ادوین جانسون: 1842 – 1901 [انگلستان]
گزیدهی آثار:
1887: مادر باستانی، بررسی ریشههای مسیحیت (تروبنر، لندن)
1890: ظهور مسیحیت (لندن)
1894: رسالههای پولس (واتس، لندن)
جانسون استاد ادبیات کلاسیک در کالج ساوث همستد انگلستان بود. او با قدم زدن در طریق بائر و هارنک بررسی انتقادی کتاب مقدس را آغاز کرد. پس از بازنشستگی در 1894، جانسون که پیش از این هم به خاطر نوشتههایش آماج حملات تندی شده بود، حاصل تحقیقات عمر خود را در کتابی به نام «رسالههای پولس» نوشت.
حاصل کار بسیار انقلابی بود: کلیسا در حوالی سال 1500 میلادی و در صومعههای بندیکتی فرانسه (پاریس و لیون) به وجود آمد. «آباء کلیسا» نوشتهی راهبانی کممایه است و عهد جدید پس از آن نوشته شده است. هیچ متن قدیمیتری وجود ندارد، و محتوا به ما فرصت کشف لحظهی تاریخی را میدهد: اختراع ماشین چاپ. جنبش اصلاح مارتین لوتر اولین تلاش در جهت ممانعت از بسط کلیسای کاتولیک فرانسه بود؛ پیش از آن اصلا کلیسایی در کار نبوده است.
این نظریات تندترین نظریاتی است که میشناسیم، هر چند که اساسشان بر نظرات آردوان است. موروزف و فومنکو با کتابهای جانسون آشنایی داشتند و از آنها در پژوهشهای خود استفاده کردند. جانسون کتاب Prolegomena (مقدمه) آردوان را ترجمه کرد و انتشارات پتریک در سیدنی در 1909 آن را منتشر کرد. اخیراً این کتاب با ویراست ه. دترینگ در آلمان چاپ شد (2010).
K
ولیهلم کامهیر 1889 – 1959 [هانوفر، آلمان] مرگ در آرنستاد، آلمان
گزیدهی آثار:
1935: Die Fälschung der deutschen Geschichte (تحریف تاریخ آلمان) (لایپزیگ؛ چاپ دوم: 1980 ووبنبول؛ چاپ یازدهم: ویول، 1999)
1936 – 1939: Die Wahrheitüber die Geschichte des Mittelalters (حقایقی چند دربارهی تاریخ قرون وسطا) (لایپزیگ؛ فاکسمیل ووبنبول 1979؛ چاپ سوم: ویول، 2003)
1956: postum (پس از مرگ؟)
1981 – 1982: Die Fälschung der Geschichte des Urchristentums (تحریف تاریخ مسیحیت اولیه) (چاپ دوم: ویول، 2001)
کامهیر که معلم دبستانی در هانوفر بود، پژوهش روی تاریخ آلمان را از 1923 آغاز کرد. در اولین کتابش که در 1926 نوشته اما در 1935 چاپ شد، کامهیر توانست نشان دهد که تمام مدارک و اسناد قرون وسطا قلابی هستند. وی شالودهی دلایل خود را بر تحلیل دقیق تمام نسخههای شناختهشده قرار میدهد و کشف میکند که ما هرگز نتوانستیم به نسخههای اصل و یا حتی نسخههایی که از روی نسخهی اصل استنساخ شده باشند دست پیدا کنیم؛ چیزی که در دست داریم تنها نسخههایی هستند که خود از روی نسخههای یک یا دو بار رونویسیشده استنساخ شدهاند که چنین نسخههایی همیشه در مواضعی [با نسخهی اصل] متفاوت هستند… و به نظر میرسد که این مساله [تفاوت نسخهها] عمدی بوده است. بیشتر این مدارک تاریخهایی را ذکر میکنند که هرگز نمیتوان آنها را با یکدیگر تطبیق داد که این موضوع خود بسیار شکبرانگیز است.
کتاب دوم کامهیر ـ این کتاب در ابتدا به صورت مقالههایی به چاپ رسید و در سال 1979 بود که با ویراست دوباره به صورت کتاب منتشر شد ـ نشان میدهد که تحول مسیحیت نمیتوانسته به آن شکلی اتفاق افتاده باشد که به ما گفتهاند. دانشمندان معاصر کامهیر کارهایش را جدی نگرفتند و او در فقر مطلق در تورینگیای آلمان درگذشت. در سالهای دههی 90 بود که کتابهای او بنیان مهمی شد برای منتقدین گاهشناسی.
L
مانوئل لاکونزا: 1732 – 1801 [سانتیاگو، شیلی] مرگ در ایمولا، واتیکان
گزیدهی آثار:
1796: : La venidadelMesias en Gloria y Magestad (Isla de León; Cádiz) (آخرین چاپ: 1969، سانتیاگو، شیلی)
لاکونزا از اعضای فرقهی جامعهی عیسی بود و به رسم احترام به یزدانشناس نامدار اسپانیایی و عبرانی، ابراهام بن عزرا، نام خوان ژوزفا بن عزرا را برای خود برگزید. آثار او اغلب با این اسم منتشر شدهاند.
او در همان دوران عمر خود نیز به عنوان یکی از بزرگترین انجیلشناسان تاریخ شناخته میشد. دغدغهی اصلی لاکونزا این بود که مفهوم جدیدی از پیداش دنیا خلق کند که بنیان آن بر متون مقدس باشد و جابجاییهای زمین را به عنوان یک کل ـ مثلا تکانهای محور چرخشی زمین ـ در دورانهای تاریخ توضیح دهد. در این راستا بود که وی به شیوهای علمی مفهوم بلاباوری را خلق کرد که تا امروز بر نویسندگان بسیاری از شیلی گرفته تا روسیه تاثیر گذاشته است. اثر بزرگ او ـ که به زبان اسپانیایی بسیار باظرافت نوشته شده و محبوبیت بسیار دارد ـ در 1796 در ایسلا دو لئون (کادیز، اسپانیا) به چاپ رسید. این کتاب بارها چاپ و ترجمه شد (از جمله به انگلیسی که انتشارات اکرمن لندن در 1822 آن را چاپ کرد) اما [کمیته] تفتیش عقاید از 1812 به بعد آن را ممنوع کرد. ممنوعیت کتاب چنان شدت یافت که چیزی نمانده بود فراموش شود تا اینکه نسخهی تلخیصشدهای از آن به سال 1934 و به زبان فرانسوی در سویس به چاپ رسید (چاپ دوم، 1963) و بر دانش هوربیگر و، بعدها، ولیکوفسکی افزود. اُوه تاپر (1977) بسیار مدیون افکار لاکونزا بود.
ژان دو لانوی: 1603 – 1678 [نرماندی، فرانسه]
در پاریس زندگی کرد.
گزیدهی آثار:
1731 – 1732: Opera omnia (5 Bände. Genf)
یزدانشناس فرانسوی به «بتشکن قدیسین» شهره است، چون باعث شد شمار مهمی از قدیسین کلیسا به ورطه فراموشی افکنده شوند؛ او با نگاه انتقادی خود ثابت کرد که این قدیسین چیزی جز خیال محض نیستند. وی که با گروهی از دوستانش در پاریس کار میکرد توانست به موفقیتهایی در زدودن ابهامات دست یابد، اما سرانجام تبعید شد و کارهایش پیش از آن که به چاپ برسند، نابود شدند. [با وجود این،] آثار او از نابودی کامل نجات یافتند و نیم قرن بعد در ژنو طرفدار [ژان] کالون به چاپ رسیدند.
گونتر لولینگ: 1928 [وارنا، بلغارستان]
در ارلانگن آلمان سکونت داشت.
گزیدهی آثار:
1974: Über den Ur-Qur’an (دربارهی قرآن)
1981: Die Wiederentdeckung des Propheten Mohammed
(کشف دوبارهی محمد)
2003: چالش اصلاحات برای اسلام (انتشارات موتیلا بانارسیداس، دهلی نو، هند) (ترجمهای از کتاب Über den Ur-Qur’an )
M
پل ک. مارتین: 1939 [هامبورگ، آلمان]
گزیدهی آثار:
1994-1995: Wie stark erhellenMünzen die ‘dark ages’ in Italien? ((Artikel in VFG 4/94 und 2/95)
وی به خاطر فعالیتهای روزنامهنگاری و سیاسی خود در آلمان و خارج از آلمان شهرت زیادی دارد. مارتین به عنوان سردبیر مجله Bild کار کرده و کتابهایی متعددی در مورد مشکلات اقتصادی به چاپ رسانده است. او متخصص سکه و دستنوشتههای باستانی است و مالک تعدادی از این اشیاء هم هست. وی دانش وسیعی در زمینهی تحول پول دارد و مطالبی راجع به سکههای یونان و روم و بیزانس نوشته است.
مارتین دو مدرک دکترا (در تاریخ و اقتصاد) دریافت کرده است و همین او را شایستهی کار پژوهشی در زمینهی گاهشناسی میکند؛ کاری که او با سخنرانیها و مقالههایش، به تصدیق دیگران، با موفقیت انجام داده است. انگیزهی او برای طرح تز آغاز متاخر مسیحیت از سوی تاپر (1998) پشتیبانی شد و هر چه نویسندگان بیشتر در این زمینه کار میکنند، دقت آن بیشتر ثابت میشود.
کریستوف مارکس: 1931 [بازل، سویس]
گزیدهی آثار:
1996: : Der bislangletzte “große Ruck” (Artikel in VFG 3/96)
مارکس قدیمیترین منتقد گاهشناسی آلمانی زبان است. بیش از بیست سال است که او هماهنگی لژ آزادی آکادمیک را در بازل سویس بر عهده دارد، جایی که در آن مطالب خود و نیز متون تقریباً فراموششدهی نویسندگان پیشین را به چاپ میرساند. ارتباط شخصی او با امانوئول ولیکوفسکی ـ که خود مارکس کتابهایش را به آلمانی ترجمه کرده ـ به گسترش نظریهی بلاباوری در آلمان کمک کرده است. در 1982، او همراه با هاینسون، بلوس، ایلیگ و دیگران جامعهی دوبارهسازی تاریخ بشر و طبیعت (GRMNG) را بنیانگذاری کرد که شش سال است به صورت منظم بولتنهایی را منتشر میکند.
گرت مایر: 1937 [کاسل، آلمان]
گزیدهی آثار:
1988: ImAnfang war das Wort (در ابتدا کلمه بود)
1990: Die Wirklichkeit des Mythos (حقیقت اسطورهها)
1999: Die deutsche Frühzeit war ganzanders
گرت مایر که دکترای حقوق دارد، در 1937 در کاسل به دنیا آمد و در گوتینگن و تورونتو حقوق، علوم سیاسی، تاریخ و زبانهای امروزی خواند. تا زمان بازنشستگی به حرفهی وکالت در کولونی اشتغال داشت. سفرهای زیاد او و احاطهاش به چندین زبان به تقویت آگاهی زیادش از تاریخ اولیهی اروپا، ظهور نژادهای اسلاو یا مکانهای مقدس باستانی کمک کرده است. او چندین کتاب راجع به تمدن خرسنگی، به وجود آمدن خط و دیگر موضوعات به چاپ رسانده است.
نیکلای ا. موروزف: 1854 – 1946 [یاروسلاول، روسیه]
در سن پترزبورگ روسیه زندگی کرد.
گزیدهی آثار:
1912: Die OffenbarungJohannis. Eineastronomisch-historischeUntersuchung (انتشارات و. اسپمان، اشتوتگارت)
موروزف ناتورالیست، ریاضیدان و متخصص در نجوم اهل روسیه بود که در جنبش ضد تزاری دهه 1880 شرکت کرد، بخش مهمی از عمرش را در سیبری در تبعید به سر برد و سه بار محاکمه و به زندان محکوم شد (در مجموع 29 سال را در زندان گذرانید).
وی به رغم اینکه فردی خودآموخته بود دانش بسیار وسیعی داشت. تقریبا در سال 1900 بود که گاهشناسی را به پرسش گرفت. مهمترین اثر او «مسیح» (در 7 جلد) امروزه اساس کار پژوهشگران روسی گاهشناسی و بیشتر از همه، آناتولی فومنکو، است. در آلمان، موروزف به خاطر تفسیر و تاریخگذاری جدیدش بر مکاشفهی یوحنا شناخته میشود، در حالی که خود آرتور دروز هم برای کتاب موروزف مقدمهای نوشته است.
زینب آنجلیکا مولر: 1951 [برلین]
گزیدهی آثار:
1990: Die Quelle. Über die Zweifelhaftigkeit ‘alter’ Überlieferung (Artikel in VFG 5/90, 15-19)
زینب آنجلیکا مولر تحصیلات خود را در رشتهی آموزش در مونستر و مونیخ به پایان رساند و از 1977 تا 1980 به عنوان مدیر تولید، سخنران و ویراستار در موسسهی انتشاراتی که تمرکزش بر موضوع زنان بود، کار کرد.
او که نظریات امانوئل ولیکوفسکی شوقی در وجودش ایجاد کرده بود، یکی از بنیانگذاران the GesellschaftzurRekonstruktion der Menschheits- und Naturgeschichte (جامعهی دوبارهسازی تاریخ بشر و طبیعت GRMNG) در سال 1984 شد. در چنین بستری بود که زینب به ایراد سخنرانی میپرداخت و مطالبی را در VFG/ZS و دیگر مجلات انتقادی به چاپ میرساند. علاقهی ویژهی او در زمینهی تاریخ نمادها و ادیان است.
N
ایزاک نیوتون: 1642 – 1727 [انگلستان]
گزیدهی آثار:
1728: تصحیح گاهشناسی پادشاهیهای قدیم
ریاضیدان نامدار، سر ایزاک نیوتون، با محاسبات دانشمندان معاصر خود همچون پِتو که کارهایشان اساس گاهشناسی امروز ما را تشکیل میدهند، موافق نبود. به رغم اینکه استدلالهای نیوتون هم مبتنی بر کتاب مقدس و دلایل مذهبی بودند ـ واقعیتی که باعث شد میان او و مخالفانش تمایزی وجود نداشته باشد ـ وی تاریخ مصر را 1800 سال و تاریخ یونان را 534 سال کوتاهتر کرد. سرانجام نظریات او در طرح کلی گاهشناسیک مورد پذیرش قرار گرفتند.
هانس ـ اولریش نیمیتس: 1946 – 2010 [برلین]
وی ساکن لایپزیگ در آلمان بود.
گزیدهی آثار:
1997: سقوط C-14
نیمیتس مدرس تاریخ تکنولوژی در دانشگاه لایپزیگ (آلمان) بود. او نخستین کسی بود که دوباره کامهیر را کشف کرد و به وجود «حفره» در قرون وسطا پی برد و نظریهی سالهای شبح در تاریخ آلمان را ابداع کرد. او که روشهای تکنیکی برای تعیین تاریخ اشیاء تاریخی ـ مانند دندروکرونولوژی و رادیوکربن ـ نقش اساسی در نظریاتش داشتند، این روشهای را بررسی کرد و متوجه خطاهای شگفتآوری شد. نیمیتس همراه با بلوس این یافتهها را در 1997 منتشر کرد.
در سال 1994، همراه با بلوس و اُوه تاپر جلسات تاریخی برلین را بنیاد گذاشت که تا سال 2007 مسئول هماهنگکنندهی آن بود. نیمیتس از 1991 به بعد درسگفتارها و مقالات زیادی را منتشر کرد. وی در دوم نوامبر 2010 درگذشت.
O
ایگناسیو اولاگو: 1903 – 1974 [سن سباستین، اسپانیا]
وی در فرانسه سکونت داشت.
گزیدهی آثار:
1969: Les arabesn’ontjamaisenvahil’Espagne
1974: La revoluciónislámica en Occidente
اولاگو در شمال اسپانیا به دنیا آمد و در فرانسه به تحصیل پرداخت. در 1938 نوشتن راجع به تاریخ را آغاز کرد و در 1969کتاب غافلگیرکنندهاش، عربها هرگز به اسپانیا حمله نکردند، را منتشر کرد(بار نخست به زبان فرانسه). کتاب از طریق پژوهشهای دقیق نشان میدهد که چیزی به نام تهاجم عرب وجود نداشته است، زیرا تصور عملیات نظامی از جانب مصر و شمال افریقا بدون داشتن نیروی دریایی غیرممکن است. تنها چیزی که میتواند گسترش زبان عربی را [در اسپانیا] توجیه کند، ماموریتی صلحآمیز [از سوی عربها] و قبول داوطلبانهی آیین جدید [از سوی اسپانیاییها] است. وی شرح میدهد که چگونه «اسلام» اولیه که وارد اسپانیا شد، مذهبی متفاوت با اسلام امروزی بود و بیشتر به آریانیسم شباهت داشت. کتاب، که تا حدی بِروز شده بود، در سال 1974 به اسپانیایی چاپ شد و در سالهای اخیر باز هم به چاپ رسیده است.
P
راینهولد پالمن: 1839 – بعد از 1894 [اسپرمبرگ، براندنبورگ]
وی در برلین سکونت داشت.
گزیدهی آثار:
1858: De interituimperii Romani occidentalis et de primo in Italia regnoGermanorum (HalisSaxonum)
1863: Die Geschichte der Völkerwanderung von der GothenbekehrungbiszumTodeAlarichs (Gotha, Perthes)
1866: Die Pfahlbauten und ihreBewohner (Akadem. Buchhandl., Greifswald)
1870: Die Cimbern und Teutonen. EinBeitragzuraltdeutschen Geschichte und zurdeutschenAlterthumskunde (Berlin)
1896: : Erklärung der Abkürzungen auf Münzen der neuerenZeit des Mittelalters und des Altertumssowie auf Gedenkmünzen und münzartigenZeichen (Berlin), zusammen with Friedrich Wilhelm Adolf Schlickeysen, nochheuteStandardwerk
پالمن کتابدار دانشگاه بود و در گریفسوالد تدریس میکرد. بعدها به برلین رفت و معلم دبیرستان شد. با وجود این که پالمن در دورهی خود مورخ شناختهشدهای بود اما نام او برخلاف بیشتر همکارانش، در دائرهالمعارفها ذکر نشده است. دلیل این موضوع باید افکار انقلابی او راجع به دوران ماقبل تاریخ باشد که منتشرشان کرد اما دانشگاههای معتبر آنها را رد کردند.
همچنین، پالمن در مورد امر آموزش در تاریخ دبیرستانها (ماگدبورگ، 1860)، سیاستهای استعماری (1886)، پالایش نفت از طریق شن (براندنبورگ، 1882) و غیره مطلب نوشت. در 1866، نقد او بر دیدگاههای [متداول] در مورد دورهی ماقبل تاریخ در کتابش راجع به ساکنین دریاچهی جنوب آلمان به چاپ رسید؛ این کتاب در سال 2003 در لایپزیگ تجدید چاپ شد تا بار دیگر افکار انقلابی او در دسترس همگان قرار گیرد. پالمن «پس از 1894» درگذشت ـ تاریخ دقیق مرگش مشخص نیست.
کریستوف فیستر: 1953 [برن، سویس]
وی ساکن فرایبورگ در سویس است.
گزیدهی آثار:
2002/2005: Die Matrix der alten Geschichte
فیستر در فرایبورگ (سویس) تدریس میکند. در همین شهر تحصیلات خود را انجام داد و در رشتهی تاریخ مدرن مدرک دکتری گرفت. از سالهای دههی 90 بود که بر تاریخ باستان و قرون وسطا هم متمرکز شد. وی بر این عقیده است که اسناد و مدارک واقعاً مستند از سدهی هفدهم به بعد شروع میشوند و تمام مدارک قبل از این تاریخ پس از تاریخی [که بدانها منسوب شده] نوشته شدهاند. فیستر در اغلب موارد نظریات خود را بر اساس مشاهداتش از منطقهی سویس، جایی که در آن زندگی میکند، قرار میدهد.
R
توماس ریمر: حدود 1950 [آلمان]
گزیدهی آثار:
1987: Der europäischeLuftraum in der Antike in: ‘Von heiligenLinien und heiligenOrten’ (Halver); with Lück Reinhold
1991: Die Schusterkugel in: Mysteria 88/89
1994: Der Teufel, einehemalsehrbarerBerufsstand
توماس ریمر حوالی سال 1950 در آلمان به دنیا آمد. همزمان با آموختن نزد خود در شهر فرایبورگ / جنوب آلمان در کتابخانهی دانشگاه نیز کار میکرد و با موسسهی جبهههای روانشناسی ارتباط داشت. در دههی 1980 سردبیری نشریهی Mysteria را به عهده داشت و در 1990 (همراه با گرنوت گیز) Efoden Verein را بنیانگذاری کرد، جایی که تا زمان بیرون آمدنش در 1994 در آن به انتشار مطالب میپرداخت.
او به سفرهای زیادی رفت و در حین این سفرها سخنرانی میکرد، از جشنوارهها بازدید و سمینار برگزار میکرد. در 1992 در حفاری یک Keltenschanze (منطقههای مربعشکل و محصور در دیوارهای سنگی که به سلتیها نسبت داده میشوند) در رایدهاوزن (نزدیک مورنا، باواریا) شرکت داشت. ریمر پروژهی بعدی خود را با ثبت و نقشهبرداری از این بقایای عجیب ماقبل تاریخ آغاز کرد. در 1995 به خاور نزدیک رفت و از آن تاریخ به بعد دیگر با همکارانش تماس نگرفته است.
S
فرانسوا دوسار: 1947 [ساربروکن، آلمان]
وی ساکن نیس فرانسه است.
گزیدهی آثار:
1987: Als das Mittelmeertrocken war
2013: Maisoùestdonc passé le MoyenAge ? Le récentisme (éditions Hades, Rouen)
فرانسوا دوسار به عنوان جانورشناس با تخصص ماهیها و تکامل در مهرهداران فعالیت میکند. او مقالات بسیاری دربارهی آبزیان مدیترانه منتشر کرده است. در 1985 دوسار کار روی موضوعی را شروع کرد که در آن زمان برای مردم کاملا ناشناخته بود: نظریهی آغاز دوپاورزی در مهرهداران. در 1988 مرکز مطالعات و پژوهش دربارهی آغاز دوپاورزی را در نیس فرانسه تاسیس و مجلهی Bipedia را منتشر میکند.
در سال 1990، دوسار با گروه پژوهشگران آلمانی که گاهشناسی را زیر سوال برده بودند تماس گرفت و بر اساس مستندات جانورشناسی و زمینشناسی، در مورد بلایای طبیعی نوشت که تاریخ مدیترانه را شکل دادند.
فرانز سیپ: 1955 – 2013 [نوتلار، سائرلند ـ ماربورگ/لان]
گزیدهی آثار:
2002: Fragen der Marienverehrung (Mantis Verl.)
سیپ در رشتهی ادبیات آلمانی، سیاست و فلسفه در ماربورگ (آلمان) به تحصیل پرداخت. بعدها در همان جا به حرفهی مشاور زبان و نویسندگی آزاد مشغول شد. او برای رادیو مطلب مینوشت و مقاله و مرور کتاب منتشر میکرد. از 1998 تا 2006 چند مقاله برای فصلنامهی هربرت ایلیگ، Zeitensprünge (Mantis, Grafelfing)، نوشت و با همکاری همان ویراستار کتابی را دربارهی پرستش مریم مقدس به چاپ رساند (2002).
سیپ مهمترین مقالهاش را در 1998 با همسرش، اورسولا سیپ، نوشت: Wußte Ghiberti von der ‚Phantomzeit’? (منتشرشده در: Zeitensprung شماره دهم، ص 305-319) که تاملاتی بود بر تاریخنگاری دوران نوزایش ایتالیا با توجه به این عقیدهی سیپ و همسرش که از پایان امپراطوری روم [ تا عهد رنسانس] تنها 700 سال گذشته است (و نه هزار سال، آنطور که امروز گفته میشود).
سر گالاهاد: 1874 – 1948 [وین]
گزیدهی آثار:
1924: ImPalast des Minos
1932: Mütter und Amazonen.EinUmrißweiblicherReiche
سر گالاهاد نام مستعاری بود که برتا دینر، دختر کارخانهداری اهل وین، برای خود برگزیده بود. در 1904، بانوی نویسنده شوهرش، فردریش اکستاین که مورخی نامدار نیز بود، را ترک گفت و به سیر و سیاحت پرداخت. وی برای مجلات قلم میزد، مطالب نویسندههای دیگر (مثل پرنتیس مالفورد) را ترجمه میکرد و کتاب مینوشت. مشهورترین کتاب او، Mütter und Amazonen (مادران و آمازونها)، برای نخستین بار در 1932 به چاپ رسید. این کاوش در تاریخ بشر که بخصوص به بخش زنانهی آن میپرداخت و نیز از زاویهی دیدی بسیار شخصی ساطع شده بود، برای نویسنده طرفداران مشتاق و دشمنانی گزنده به ارمغان آورد؛ هیچ کس نبود که [نسبت به کتاب] موضعی بیطرف اتخاذ کرده باشد. جنبش زنان گهگاه او را به عنوان یکی از ستونهای تفکر خود معرفی میکند. شرح سفر او به کرت (1924) برای منتقدان گاهشناسی حائز اهمیت است و نیز چند نوشتهی کماهمیت او که امروز دستیابی بدانها کار آسانی نیست.
اوسوالد اشپنگلر: 1880 – 1932 [بلانکنبورگ، آلمان]
وی در مونیخ سکونت داشت.
گزیدهی آثار:
1918 – 1922: Der Untergang des Abendlandes
1937: Aufsätze und Reden
1966: Frühzeit der Weltgeschichte (پس از مرگ، ناتمام)
اشپنگلر فیلسوف و مورخ که تا 1911 در مونیخ و به عنوان پژوهشگر مشغول فعالیت بود، از موضعگیری نسبت به مسائل سیاسی زمان هم هیچ ابایی نداشت. کتاب مشهور او، زوال غرب، که پس از جنگ اول جهانی نوشته شد، بر منتقدان امروزی گاهشناسی و تاریخ تاثیر داشته است. اما کتاب کمتر شناختهی وی به نام دوران اولیهی تاریخ جهان که پس از مرگش منتشر شد و چیزی جز مجموعه یادداشت و مقاله نبود، تاثیر بسیار بیشتری بر این افراد داشت. از بین مطالب کتاب، آن که از همه بیشتر به موضوع گاهشناسی کوتاهشده مرتبط است، درسگفتاری است راجع به فرهنگهای اولیه امریکایی که حاوی نظرات بسیار اصیلی است. اشپنگلر در حالی در 1936 درگذشت که به خاطر بیپرواییاش در ابراز نظر، محافل قدرت در آلمانِ آن زمان به نوعی نسبت به او بیتفاوت بودند.
T
یوردان تابوف: 1946 [صوفیه]
وی ساکن صوفیه بلغارستان است.
گزیدهی آثار:
1997: سقوط بلغارستان باستان (صوفیه، بلغارستان)
2003: روسهای کیف چه زمان مسیحی شدند؟ (سن پترزبورگ، به زبان روسی)
یوردان تابوف ریاضیدان و از اعضای آکادمی علوم بلغارستان است. وی متخصص کاربرد ریاضیات در مسائل تاریخی و گاهشناسی است. در 1998، تابوف سمینار آناکرونیسم (نابهنگامی) را در صوفیه تاسیس کرد که ماهی دو بار نشستهایی در آن برگزار میشود.
تابوف تا کنون چندین جایزه دریافت کرده است که از آن جملهاند: مدال برنز هفتمین المپیاد جهانی ریاضیات در برلین (1965) و مدال پل ـ اردوش فدراسیون جهانی مسابقات ریاضی (1994).
ایلیا او. تاپر: 1972 [المریا، اسپانیا]
وی ساکن مادرید است.
گزیدهی آثار:
1994: 300 JahrePhantomzeit? KritischeKommentare (Artikel in VFG, 4/94)
1998: Apuntessobre la era árabe en el contextomediterráneo in: al-Andalus-Magreb. Nº 6.Jahrbuch der Universität Cádiz
ایلیا تاپر بزرگشدهی مراکش است، ساکن اسپانیاست و به حرفهی خبرنگاری آزاد اشتغال دارد. از 1994 به مسائل گاهشناسیک علاقمند شد و چون به زبان عربی تسلط داشت، متخصص تاریخ اسلام شد. او در کنار اُوه تاپر روی مسائل تقویمی کار میکند.
اُوه تاپر: 1940 [برسلاو]
وی در برلین سکونت دارد.
گزیدهی آثار:
1977: Das Erbe der Giganten
1998: Die ›GroßeAktion‹
1999: Erfundene Geschichte
2001: Fälschungen der Geschichte
2006: Kalendersprung
تاپر چند ترمی را به تحصیل در هنرهای زیبا و اسلام پرداخت و [سپس] به عنوان هنرمند و نویسندهی آزاد در جنوب آسیا، شمال افریقا و سرانجام اروپای غربی به کار پرداخت در حالی که برلین محل استقرار دائمیاش است. پژوهشهای میدانی تاپر در موضوعات نژادشناسیک و نقاشیهای روی صخرهها او را به این نتیجه رساند که بلایای طبیعی رخداده در تاریخ بشر را به خوبی میتوان در محیط و هنگام حفاریهای باستانشناسانه و خواندن متون باستانی ردیابی و ثبت کرد. وی این مشاهدات خود را در 1977 منتشر کرد. تاپر از موسسین جلسات تاریخی برلین است و از 1993 تمرکز خود را بر گاهشناسی قرار داده است.
آندریاس شوریلوف: 1962
وی ساکن دگندورف آلمان است.
گزیدهی آثار:
شوریلوف مهندس و ساکن دگندورف (باواریا) است. او تمرکز خود را بر کاوش دقیق پمپی قرار داده است، جایی که توانست آثار یک کانال آب قرن هفدهمی را زیر محلی پیدا کند که پنداشته میشود ویلاهای رومی بوده است.
V
امانوئل ولیکوفسکی: 1895 – 1975 [ویتبسک، روسیه]
وی در پرینستون (ایالات متحده امریکا) سکونت داشت.
گزیدهی آثار:
1950: تصادم دنیاها (WeltenimZusammenstoß)
1956: شورش زمین (ErdeimAufruhr)
پژوهشگر آلمانی، ایلیگ، خصوصیات نظریات مبنایی این بلاباور امروزی را در جملات دقیق زیر بیان کرده است: “این روانکاو یهودی روس که در ابتدا به آلمانی مینوشت، مارس و ونوس (مریخ و زهره) را به عنوان خطری برای زمین ما تشخیص داد. انسان آن دوره تنها در صورتی میتوانست در کنار این دشمن خونی زندگی کند که خاطرات بلایای طغیانکنندهی مکرر را از حافظهی خود تبعید میکرد و اجرام آسمانی را به خدایان بدل میساخت و در مناسک مذهبی برایشان قربانی میکرد”.
نظریهی تبعید خاطره یکی از اصول اولیهی پژوهشهای گاهشناسیک مدرن است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. از سوی دیگر، ولیکوفسکی همچنان سر در گرو گاهشناسیای داشت که در پیوند تنگاتنگ با کتاب مقدس بود. افکار او طی چند دهه راه به جریان اصلی علمی نیافتند؛ تنها با ترجمهی جدید کریستوف مارکس در 1978 بود که ولیکوفسکی در آلمان شناخته شد و پیروان زیادی پیدا کرد.
اولریش ویگوت: 1941 [هامبورگ، آلمان]
گزیدهی آثار:
2001: Esels Welt Mnemotechnik (LikanasVerlag, Hamburg)
2003: Das Jahrim Kopf. Kalender und Mnemotechnik (Likanas, Hamburg)
اولریش ویگوت مدرس بازنشستهی آموزش عالی است که در هامبورگ درس تاریخ و ریاضیات میداد. او قهرمان مسابقات حافظه دنیا و صاحب رکورد کشوری است. ویگوت در سال 1975 کتابی ـ که تز دکترایش هم بود ـ نوشت راجع به دیوید هیوم و مشکل تاریخ.
ویگوت میکوشد با استدلالهای احسن نظریهی سالهای شبح هریبرت ایلیگ را رد کند.
W
کارین واگنر: 1941 [کارلسروهه، آلمان]
کارین واگنر رییس دانشکدهای غیردولتی، ارزیاب و مسئول آموزش اساتید است. وی مدت سی سال است که بر روی دوبارهسازی انتقادی شجرهی خانوادگی یک خاندان اشرافی فرانسوی کار میکند، ضمن اینکه روی آرشیوهای کل اروپا، به ویژه ایتالیا، به انجام تحقیقات مشغول است. در عین حال، وی بر روی رسالهی دکتری خود راجع به پل دیل هم کار میکند.
پیتر وینزلر: 1948 [زوریخ]
وی ساکن بیل سویس است.
گزیدهی آثار:
1986: Zwingli alsTheologe der Befreiung (Basel)
1998: “LosenddemGotzwort!” G. W. LochersBedeutungfür die Zwingliforschung. In: In: Zwingliana XXV, 1998,43-63)
پیتر وینزلر: او که دکترای فلسفه دارد و در زوریخ درس الهیات خوانده، علاقهی ویژهای به تاریخ ادیان و مکتب شرقشناسی از خود نشان داده است. در برلین، وینزلر دربارهی روشهای انتقادی ـ تاریخیِ شرح کتاب مقدس پژوهشهایی انجام داد. امروز او در دانشگاه برن الهیات نهضت اصلاح را تدریس میکند. در دههی 1980، وینزلر چندین مقاله در بولتن جامعهی دوبارهسازی تاریخ بشر و طبیعت (GRMNG) منتشر کرد و هنوز هم از مهمترین نویسندگان خبرنامهی Zeitensprung است که ایلیگ آن را منتشر میکند.
وینزلر در برابر شماری از راهکارهای بنیادین پیشنهادی فومنکو و کریستوف مارکس برای حل مشکلات گاهشناسیک موضع مخالف اتخاذ کرده است. وی برای نوعی بازنگری در گاهشناسی تلاش میکند که پیامدهای بازنگریِ ما را برای فرهنگ امروزیمان همیشه نصبالعین خود قرار میدهد.
Z
وولفرام زارناک: 1938 [بوش (برلین)]
وی در گوتینگن آلمان سکونت دارد.
گزیدهی آثار:
1997: Hel, Jus und Apoll – Sonnen-Jahr und Feuer-Welle: Wurzeln des Christentums. (Selbstverlag, Göttingen)(WeltenimZusammenstoß)
1999: Das alteuropäischeHeidentumals Mutter des Christentums (Efodon, Hohenpeißenberg)
پرفسور بازنشسته دکتر زارناک در دانشگاههای برلین و مونیخ در رشتههای فیزیک و ریاضیات به تحصیل پرداخت و رسالهاش را در مورد حرکات بال ملخ نوشت. از 1986 تا 2003 در سمت استادی دانشگاه در گوتینگن بر سر کار بود. علاقهی ویژهاش به خاستگاههای مسیحیت او را به نوشتن رسالهای جدید و تعیینکننده کشاند که نظام ایدئولوژیک و نیز گاهشناسیک [مسیحیت] را عوض میکند. فزون بر این، بینش جدید زارناک دیدگاهی را که برای زبانهای ژرمن و رشد و گسترش آن ریشهی هند و ژرمن قائل است، به چالش میکشد.
گفتههای او دربارهی کامهیر (در چاپ جدید 2000) گفتههایی ارزشمند هستند و بر درک ما از این شخصیت برجسته که نقطهی آغاز پژوهش ما در تاریخنگاری قرون وسطاست، میافزاید.