گاه شناسی نو چیست؟ ایلیا تاپر
گاهشناسی نو چیست؟
ایلیا تاپر
مترجم : هیات تحریریه وبسایت yrotsih.com
(توجه این مقاله برای اولین بار در ایران منتشر میشود. هیات علمی وبسایت ایروتسی امیدوار است بدین وسیله بتواند برای نخستین بار منتقدان کرنولوژی موجود تاریخی در دنیا را معرفی و کانونی برای ارتباط پژوهشگران این حوزه در سراسر جهان باشد .از دوستانی که علاقه مند به اشتراک مقالات ترجمه شده توسط این وبسایت هستند خواهشمندیم اینکار را با رعایت امانتداری انجام داده و منبع مقاله را با ذکر این وبسایت به خواننده اعلام کنند. ضمنا گروه تلگرامی ایروتسی به آدرس YROTSIH_COM دایر میباشد که علاقه مندان میتوانند با پیوستن به آن در جریان برنامه ها ی “بنیاد ایروتسی” قرار گرفته و مشارکت داشته باشند.)
گاهشناسی نو منادی دیدگاهی نو و انتقادی نسبت به تاریخ ماست.
این مدخل جنبش رو به رشدی از پژوهشگران را نشان میدهد که تلاش دارند دادههای مرسوم تاریخمان را با نگاهی انتقادی تحلیل کنندو ممکن است دیدگاه های آنها حتی با هم متفاوت باشد. مباحثاتی که تا کنون داشتهایم ما را به این نتیجه رسانده است که گاهشناسی تاریخ ما، آن طور که در مدارس آموزش داده میشود، اشتباه است و باید به طور کامل مورد بازنگری قرار گیرد.
آن چارچوب گاهشناسیک که از آن برای ردیابی بسط تمدنهایمان ـ یونان، امپراطوری روم، ظهور مسیحیت، قرون وسطا و … ـ بهره میگیریم، چیزی جز قراردادی که در سدههای 14 و 15 بر سر آن توافق شده، نیست. این چارچوب به ندرت بر واقعیتها مبتنی است و بیشتر بر اساس نیاز دستجات نیرومند تنظیم شده تا تاریخی مطابق با اهداف آنان ساخته شود.
آیا میتوان این امر را به شیوهای عالمانه نشان داد؟ بله. این پژوهش ها از طریق تحلیل جزء به جزء و با استفاده از بهترین منابع نشان میدهند که بیشتر ایدههایی که حافظهی ما از تمدنهایمان را شکل میدهند، اساسشان بر اسناد جعلی است.
نظریات ارائهشده دید ما را از تاریخ بالکل دگرگون میکنند و شما با غافلگیرکنندهترین نتایج روبرو خواهید شد. به هر حال در این مرحله، این پژوهش هاتلاش ندارد تا طرحی معین از تاریخِ بازنگریشده را عرضه کند؛هرچند برخی به اشتباه اینکار را میکنند. این امر هنوز ممکن نیست. در عوض، بر این هدف است تا محتوای روند مباحثات را نشان دهد.این پژوهش ها مجموعه ای از مقالات، مرورهای کتابها و رسالههای انتقادی را در بر میگیرد که همیشه هم به یک دیدگاه تعلق ندارند، بلکه حیطهی گستردهای را دربرمیگیرند.
افراد زیادی در این مباحث شرکت دارند: جامعهشناسان، مهندسان، فیزیکدانها و … . شمار زیادی از متخصصین آلمانی، متخصصین فرانسوی، بریتانیایی و امریکایی و… . در روسیه مکتب تاریخی دیگری وجود دارد که بر این باور است که گاهشناسی ما باید به طور بنیادین مورد بازنگری قرار گیرد.
با این که این بحث با قوت بیشتری شروع شده است، اما بحث جدیدی نیست. در هر قرن محققین و مورخینی ـ افرادی که در اغلب موارد دانشمندانی بسیار مورد احترام بودهاند ـ بودهاند که متوجه شدند تصویر ما از تاریخ بر اساس مدارک جعلی بنیاد شده است. نوشتههای آنان در زمان خودشان مورد بحث قرار گرفت، اما بعدها به دست فراموشی سپرده شد. بخشی از زندگی نامه این افراد از این ادرس قابل دسترسی است.
نقد گاهشناسی امر کاملا تازهای نیست: در لحظه لحظهی تاریخ به پژوهشگرانی برمیخوریم که تصور مرسوم از چارچوب زمانی مورد استفادهی مورخین را زیر سوال بردهاند. تاریخهای مربوط به دوران باستان بیش از یک بار تصحیح شده و منابع با دیدی انتقادی تجزیه و تحلیل شدهاند. نکتهی آخر اینکه، هیچ قرنی عاری از جعلیات نیست، جعلیاتی که در بیشتر مواقع تصویری از تاریخ نشان میدادند که همساز با ایدئولوژیهایی خاص بود. نه فقط تاریخهای گفتهشده در تاریخ، بلکه کل مجموعه افکاری که در ضمیر جمعی ما رسوب کردهاند به پرسش گرفته شدهاند.
مهمترین مداخل
نجوم: بشر از آغاز تمدن به آسمان نگریسته و مشاهدات خود را ـ چه از طریق بنای پرستشگاههای سنگی و چه از طریق دستنوشتههایی که همیشه هم از صدمه در امان نبودهاند ـ ثبت کرده است. سالها پیش از آن که کپرنیک مدل خود را عرضه کند، منجمین یونانی و عرب اطلاعات دقیقی راجع به کسوف و خسوف، تقدیم و طول سال داشتند. اطلاعات آنان آن چنان دقیق است که در بعضی موارد میتوان از آنها برای بررسی بیقاعدگیهای حرکت زمین بهره برد.
تقویم: تقویم بر اساس مشاهدات نجومی درست شده است. بنابراین، برای یافتن مقالاتی راجع به نجوم شاید بخواهید در این طبقه هم جستجو کنید. اما این طبقه چیزی بیشتر در خود دارد؛ بسیاری از تقویمها، چه آنان که سینه به سینه منتقل شده و چه آنان که در اسناد مکتوب به ثبت رسیدهاند، نکاتی را پیرامون اطلاعات نجومی به ما میگویند، همانطور که جشنها، روزهای قدیسین و آداب و رسوم مردمی مرتبط با آنها چنین کاری را انجام میدهند.
بلایای طبیعی: بیشتر نویسندگانی که تحقیقات خود را در گاهشناسی نو منتشر میکنند متخصصین بلایای طبیعی هستند؛ یعنی این افراد معتقدند که در تاریخ زمین حرکتها و تغییرات ناگهانی رخ داده که از شرایط زمینشناسی، کیهانی یا الکترومغناطیسی نشأت گرفتهاند. به عقیدهی بیشتر دانشمندان امروز، تکامل همیشه تدریجی نیست و همیشه رفتن از مرحلهای به مرحلهای دیگر به گذشت میلیونها سال نیاز ندارد. بلاباوری (Catastrophism) از مرحلهباوری (Gradualism) قدمت بیشتری دارد و پیش از این، کوویه (در قرن هجدهم) از مدافعان آن بوده است.
تعیین تاریخ: تعیین تاریخِ یافتههای باستانشناسی مشکل عظیمی است. روش رادیوکربن که مدتها قابل اعتماد پنداشته میشد، آن قدر دقیق نیست که نتایج واقعاً مطلوب به دست دهد. روشهای دیگر مانند دندروکرونولوژی نیز معایب خود را دارند؛ در اغلب موارد برای استفاده از این روش باید آن را از پیش با شیئی که قدمتش معلوم است (قدمتی که علیالظاهر در درستیاش تردیدی نیست)، تنظیم (کالیبره) کرد. و آخر کار هم نتیجهی آزمایش همان تاریخی را که از ابتدا درست پنداشته میشد، تایید میکند.
زبان و خط: مدتها پیش، دانشمندان در پی یافتن «زبان ابتدایی بشر» بودند که تمام زبانهای دیگر از آن نشأت گرفته است. اما زبانها تنها به گویش تقسیم نمیشوند؛ آنها همچنین با یکدیگر ترکیب میشوند، کنش نشان میدهند و زبانهای دورگه را شکل میدهند. با عنایت به این مساله که بسیاری از متون «باستانی» پیش از دوران نوزایش نوشته نشدهاند، میتوانیم چنین نتیجهگیری کنیم که «زبانهای معیار» ی چون لاتین، یونانی کهن و عربی کلاسیک جوانتر از زبانهای محلی هستند که هنوز هم صحبت میشوند.
سکه: سکهها نزد مورخین ارزش بسیار دارند… مگر این که قلابی باشند (شوربختانه، بسیار بیشتر از آنچه که بخواهیم تصورش را کنیم در کلکسیونها سکهی قلابی وجود دارد) یا بخواهیم از آنها برای پر کردن جاهای خالی در چارچوب زمانیای که از پیش تعیین شده، استفاده کنیم. تا پیش از سدهی شانزدهم، به ندرت میتوان سکهی اروپایی تاریخداری را یافت که بتوان بدون هیچ تردیدی آن را مورد قضاوت گاهشناسیک امروزی قرار داد. فقط سکههای عربی ـ اسلامی هستند که تقریبا در همهی موارد بر خود تاریخ دارند.
ساختمانها: این بخش حاوی مقالاتی پیرامون بناهای باستانی از قبیل دیوارها، پرستشگاهها، اهرام، دایرههای سنگی، گورها و … است که نحوهی ساخت یا کاربرد آنها هنوز هم موضوع بحث و چالش است.
تکنولوژی: در اینجا پیشرفت تکنیکی تمدنهای اولیه و تاثیر آن را بر رشد اجتماعی و سیاسی بررسی میکنیم. یکی از جذابترین دورههای تاریخ عصر مفرغ است که استفاده از فلز در آن، اساس نظم جدید اجتماعی را پیریزی میکند. معمای هنوز ناگشودهی شیارهای چرخ گاریها نیز جزء این بخش است.
دین: مسیحیت بسیار جوانتر از آن است که میپنداریم. شاید حتی مهمترین و یگانه علت گاهشناسی غلط ما تلاش برای بخشیدن عمری کهن و احترام برانگیز به کلیسا باشد. احتمالاً کلیسای عیسوی به شکل امروزین آن در همان زمانی شکل گرفت که یهودیت و اسلام شکل گرفتند؛ این سه دین از آغاز بر یکدیگر تاثیر گذاشتهاند. تا این زمان در اروپا آیین شرک وجود داشت.
اسلام: تاریخنگاری عرب هم تحت تاثیرات بیرونی قرار گرفته است. تاریخ اسلام هم باید دوباره و از دیدگاهی بیطرف و عالمانه و ورای تاثیرپذیری از ایمان نگاشته شود. همچنین در اینجا از دیگر ابعاد تمدن «عربی ـ اسلامی» سخن میگویند، حتی اگر این ابعاد مستقیماً به دین ربط پیدا نکنند.
جعلیات: طی قرن اخیر معلوم شده که حجم عظیمی از یافتههای باستانشناسی از قبیل دستنوشتهها، کندهکاریها روی سنگ، سکهها، مجسمهها، جواهرات و غیره قلابی بودهاند. آن طور که پیداست، متاسفانه بخش بیشتری از این آثار هنوز هم در موزهها جای دارند و همچنان دانش ما را از تاریخ شکل میدهند. جعل امری متعلق به گذشته نیست، هر ساله جعلیات جدیدی ساخته و گهگاه در موسسات علمی هم قرار داده میشوند.
تکامل: در اینجا به تکامل بشر، شکل ظاهری او در بین دیگر گونههای جانوری و شرایط زمینشناسیک و زیستشناسیکی که به رشد او شکل دادهاند، پرداخته میشود. حتی گاهشناسی این رشته نیز ممکن است محتاج دوبارهنویسی باشد.
کتاب: به طور مرتب باید مرور شوند، چه کتابهای امروزی و چه آنهایی که در سدههای پیشین نوشته شدهاند. چون این مرورها بررسیهای ادبی نیستند، شخص مرورگر در اغلب موارد مستقیما وارد موضوع میشود، دادهها را زیر سوال میبرد، خطاها را آشکار میکند یا به نتایج متفاوت میرسد.
عناوین
عناوین زیر تنها میتوانند به شما برداشتی کلی از محدودهی بحث ما ارائه دهند که البته تکاندهنده هستند، اما هر خط آنها محصول بررسیهای دقیق و سالها پژوهش است. شماری از کشفیات در ذیل آورده شده است:
پیش از سدهی چهاردهم، هیچ تاریخ درستی نداریم؛ همهی تاریخها باید بررسی شوند.
از زمان امپراطوری روم بسیار کمتر از 2,000 سال سپری شده است.
کلیسا به عنوان نهادی مذهبی تنها از قرون وسطا وجود داشته است.
کتاب مقدس، به شکل امروزیاش، در قرن پانزدهم نوشته شده است.
اولین نسخهی کامل و چاپی تلمود در زمان اصلاحات تسوینگلی (ونیز، 1519-1523) درست شد.
مسیحیت، یهودیت و اسلام کم و بیش در یک زمان به وجود آمدند.
بسیاری از نویسندگان یونانی و رومی عملا محصول ادبیات دورهی نوزایش هستند.
عمر امپراطوریهای مصر و بینالنهرین، در بهترین حالت، به بیشتر از چند صد سال نمیرسد.
چندین بلای کیهانی ـ حداقل یکی از این بلایا در هزار سال قبل ـ بر تقویم ما اثر گذاشتهاند.
گاهشناسی تمدنهای دیگر از قبیل تمدن چین و هند طبق نمونهی اروپایی برساخته شدهاند.
بخش مهمی از آثار تاریخی موزههای ما قلابی هستند.
ساختمانها، آثار هنری و نقاشیهای اصیل اغلب چیزهای به ما میگویند که با تفاسیر امروزی از این آثار متفاوت هستند.
بنا به قاعده، جعل دستنوشتهها از جعل سایر آثار راحتتر است، اما حتی کندهکاریهای روی سنگ نیز میتوانند قلابی باشند یا به اشتباه تفسیر شوند.
زبانهای «کلاسیک» مانند لاتین، یونانی و عربی کلاسیک برساختههای دوران متاخر هستند.
این عناوین میتوانند به شما شمهای از موضوع اصلی بحث ما بدهند، یعنی تاریخ باستان، قرون وسطا و دوران نوزایش. تمرکز عمدهی ما بر تمدنهای حوزهی اروپا وبین النهرین و مدیترانه است که شامل دنیای عرب نیز میشود، اما این بدان معنی نیست که ما کاری راجع به سایر نقاط جهان نکرده ایم یا بالکل مخالف تحقیق راجع به سایر نقاط جهان هستیم. مسلم است که ما به تمام رشتهها میپردازیم: باستانشناسی، ادبیات، معماری، سکهشناسی، تاریخ ادیان، فیلولوژی، نجوم… و حتی تکامل بشر و فیزیک نجومی.
در اینجا سوالی مطرح میشود: آیا ما فقط راجع به عقاید شخصی صحبت میکنیم یا اینکه میتوان این بحث دامنهدار را با شیوههای علمی نیز دنبال کرد؟ پاسخ مثبت است؛ بحث، بحثی کاملا عالمانه است و در هر مرحله از کار شیوههای علمی باید به کار بسته شوند.
آیا این کارِ علمی است؟
بیتردید تغییر تصویری که از تاریخ داریم، به آن شکل بنیادینی که ما در اینجا مطرح میکنیم، تلاش عظیمی را طلب میکند. پس تعجبی ندارد که صداهای بسیاری بلند شود و در تلاش برای بیآبرو کردن عقاید مطرحشده در اینجا، آنها را «شبهعلم»، باورهای سری و رازآلود و یا فقط سبکی نو از ادبیات تاریخی بخوانند.
فزون اینکه، بخشی از این مساله ممکن است زاییده عقیدهی تعدادی از شرکتکنندگان در مباحثات ما باشد؛ کسانی که خود را از واژه «علم» یا «عالم» دور میکنند و معتقدند که این واژهها به نویسندگان آکادمیکی تعلق دارد که خود را از واقعیت جدا کردهاند. در اینجا ما سر آن نداریم که وارد مباحث لغتشناسیک این چنینی شویم.
اما باید روشن کنیم که بحث و جدلهای گاهشناسی نو همیشه در معنای اخص کلمه، عالمانه هستند. این مباحث:
همیشه بر اساس اصول پذیرفتهشدهی همگانی صورت میگیرند
نسبت به منابع دید انتقادی دارند: پیش از به سوال گرفتن منبع، هیچ چیز پذیرفته نیست
تنها نتایجی را میپذیرند که به شیوهای منطقی فهمیده شوند
همیشه سادهترین توضیحات ممکن را ترجیح میدهند
بنابراین، قلابی خواندن تمام مدارک قرون وسطا یا تمام سنگِ گورهای ویزیگوتها ناشی از فقدان اندیشهورزی عالمانه نیست؛ برعکس، این نظرات حتی از نظرات جریان مرسوم و غالب نیز عالمانهتر هستند. نباید فراموش کنیم که برجستهترین دانشمندان پس از سالها تحقیق اعلام کردند که بیشتر مدارک و کندهکاریهای سنگی بیتردید قلابی هستند؛ تنها بخشی کوچک از این آثار «اصل» تشخیص داده شدند و راه به موزهها و کتابهای درسی پیدا کردند.
پژوهش انتقادی جدیدی که این آثار را بار دیگر به پرسش میگیرد و در هر مورد خواستار مباحثه در آن مورد خاص میشود تا سره را از ناسره جدا کند، اگر مباحثاتش قانعکننده باشند، پس میتوان گفت که این شیوهی کار بدون شک شیوهای عالمانه است.
پیداست که این کار در صورتی به موفقیت میانجامد که بدون تعصب و بدون بیم از دست دادن گذشتهی باشکوه ملی صورت گیرد، حال چه در مورد امپراطوری ویزیگوراتها باشد چه شارلمانی. اگر معلوم شود که دورههای بلند تاریخ ما هیچ یافته و اسناد باستانشناسیک مطمئنی به دست نمیدهند، آن وقت است که چارهای نداریم جز این که نگاهی دقیق به گاهشناسی خود اندازیم و بپرسیم که این گاهشناسی بر چه شالودهای استوار است. و اگر پی ببریم که این گاهشناسی پایهاش بر اسناد مذهبی و ایدئولوژیک است که برای تقویت قدرت یا نهادی مشخص نوشته شدهاند، آن وقت است که دیگر نمیتوانیم تمام سنت تاریخنویسی خود را به شیوهای بسیار انتقادی مورد تجزیه و تحلیل قرار ندهیم.
و این دقیقاً همان کاری است که گاهشناسی نو انجام میدهد. برای کسانی که به تاریخ علاقمندند، هر قدم به نحوی منطقی قابل فهم است. و مسلم است که چون انجام این کار مستلزم تحلیل دقیق منابع است ـ این تنها راه کشف خطاهای تصویر مرسوم ما از تاریخ است ـ حجم عظیمی از متون و اسناد باید مطالعه شوند.
رهنمونها
اگر تاریخ متداول اعتبار خود را از دست داده است، پس چه چیزی معتبر است؟ پاسخ دادن به این سوال به هیچ عنوان کار سادهای نیست. منتقد گاهشناسی هنوز در ابتدای راه است و پژوهشگران مختلف هنوز به این اجماع نرسیدهاند که چه چیزی باید مطمئن تلقی شود و چه چیز محل شک و تردید. البته چند قرن اخیرِ ما کم و بیش به خوبی مستند شده است. اما تعیین نقطهی پایان برای تاریخ کاذب و نقطهی شروع برای تاریخ راست کار بسیار دشواری است.
نویسندگان در دیدگاههای زیر اشتراک نظر دارند:
برههها
- تقریبا از 1600 میلادی در اروپا تاریخ ما کم و بیش به دقت ثبت شده است. میتوان در جزییاتی چون تاریخ دقیق سالها تردید روا داشت، اما چارچوب کلی صحیح انگاشته میشود.
- اطلاعات ما را از سدهی پانزدهم میلادی ـ با ظهور علم نجوم در اروپا، ماشین چاپ، کشف سواحل افریقا و غیره ـ میتوان در کل نزدیک به واقعیت قلمداد کرد، اما تمام تاریخهای پس از میلاد بعدها محاسبه شدهاند، یعنی این که بررسی دقیق [این تاریخها] الزامی است.
- تمام رویدادهای پیش از سدهی پانزدهم میلادی بسیار بعد از وقوع این رویدادها ثبت و تاریخگذاری شدهاند. ممکن است که نحوهی وقوع این رویدادها با آن چه به ما گفته شده تفاوت بسیار داشته باشد یا اصلاً اتفاق نیفتاده باشند. اشخاص بسیار ـ از پادشاهان گرفته تا سلسله های پادشاهی ، روحانیون و نویسندگان ـ بعدها اختراع شدند.
- پیش از سدهی پانزدهم، تکامل فرهنگها از آن چه که عموماً پنداشته میشود سریعتر رخ داده است.
بلایا
- بلایای طبیعی که گهگاه رخ میدادهاند تاثیر مهمی بر تکامل زمین داشتهاند و باید در فرضیهها و مدلهای زمینشناسیک ما لحاظ شوند.
- چندین بلای طبیعی در تاریخ متاخر بشر اتفاق افتادهاند که توضیحگر پیشرفتهای فرهنگی مهمی هستند. به رغم این، بعدها آثار وجود این بلایا به عمد از حافظهی جمعی زدوده شده است.
روشها
- ما از روشی علمی استفاده میکنیم که به شیوهای انتقادی تمام منابع و اسناد را دربارهی یک رویداد خاص ـ چیزهایی مثل نوشتهها، حفاریها، چینهشناسی، سکهها یا نقل قولهای شفاهی ـ جمعآوری، تحلیل و به بوتهی آزمایش میگذارد. هر اظهار نظر بر اساس حقایق عموماً پذیرفتهشده توضیح داده خواهد شد. هنگامی که یک شئی یا سند قلابی اعلام میشود، باید برای این گفته مدرکی که مبتنی بر تحلیل منطقی باشد ارائه کرد. [در روش ما] از اسناد علمی گذشته استفاده میشود حتی اگر با دیدی انتقادی تفسیر شوند.
- شباهتهای برههها یا دودمانهای مختلف که ممکن است محصول مقایسهی آماری باشد، نمیتواند محملی برای نتیجهگیریهای عام تلقی شود.
- روشهای متداول و علمی تاریخگذاری ـ مثل رادیوکربن (کربن ـ 14) دندروکرونولوژی، ترمولومیسانس و … ـ را نمیتوان بدون داشتن دید انتقادی پذیرفت، زیرا این روشها از مقایسهی اشیایی پدید آمدهاند که پنداشته میشد به دقت تعیین تاریخ شدهاند، در حالی که تاریخگذاری آنها فقط بر اساس گاهشناسی متداول صورت گرفته است. بنابراین، خروجی این روشها از ابتدا بخشی از ورودی محسوب میشود و نمیتواند به عنوان حقیقتی مستقل قلمداد گردد.