تاریخچه گاه شماری جدید

ا. ت. فومنکو، گ. و. نوسوفسکی

تاریخچه‌ی گاه‌شماری جدید

آوریل 2001

مترجم : هیات تحریریه وبسایت yrotsih.com

(توجه این مقاله برای اولین بار در ایران منتشر میشود. هیات علمی وبسایت ایروتسی امیدوار است بدین وسیله بتواند برای نخستین بار منتقدان کرنولوژی موجود تاریخی در دنیا را معرفی و  کانونی برای ارتباط پژوهشگران این حوزه در سراسر جهان باشد .از دوستانی که علاقه مند به اشتراک مقالات ترجمه شده توسط این وبسایت هستند خواهشمندیم اینکار را با رعایت امانتداری انجام داده و منبع مقاله را با ذکر این وبسایت به خواننده اعلام کنند. ضمنا گروه تلگرامی ایروتسی به آدرس YROTSIH_COM دایر میباشد که علاقه مندان میتوانند با پیوستن به آن در جریان برنامه ها ی “بنیاد ایروتسی” قرار گرفته و مشارکت داشته باشند.)

تاریخچه‌ی گاه‌شناسی جدید را می‌توان به صورت قراردادی به چند مرحله تقسیم کرد.

اولین مرحله از سده‌ی شانزدهم میلادی تا سده‌ی بیستم طول کشید، زمانی که محققان در جاهای مختلف متوجه تناقضات بزرگی در گاه‌شناسی اسکالیگر شدند. در زیر فهرست اسامی شماری از دانشمندانی آمده است که نامشان بر ما شناخته است و با گاه‌شناسی اسکالیگر ـ پتاویوس مخالفند و معتقدند که گاه‌شناسی موثق دوران باستان و قرون وسطا تا حد زیادی [با گاه‌شناسی فعلی] متفاوت بوده است.

دی آرسیلا ـ قرن 16، استاد دانشگاه سالامانکا (نگاه کنید به: گاه‌شماری 1، فصل اول). اطلاعات درباره‌ی او تا حدی مبهم است. ن. ا. موروزُف تصادفاً به این اطلاعات دست یافت. تنها این را می‌دانیم که آرسیلا می‌گوید: “تاریخ باستان در قرون وسطا اختراع شد”. متاسفانه تا کنون نتوانسته‌ایم به اصل آثار او دست پیدا کنیم. در دانشگاه سالامانکا هیچ اطلاعاتی از کارهای آرسیلا وجود ندارد.

ایزاک (اسحاق) نیوتون (1643 – 1727) ـ دانشمند، ریاضیدان و فیزیکدان بزرگ انگلیسی. او سال‌های زیادی از عمرش را وقف گاه‌شناسی کرد. وی اثری بزرگ را تحت نام «تصحیح گاه‌شناسی پادشاهی‌های باستان» به چاپ رساند که مقدمه‌ای داشت با عنوان «گاه‌شناسی‌ای کوتاه، از اولین چیز‌های به‌یادمانده در اروپا تا فتح ایران به دست اسکندر»، نگاه کنید به [1298]. (برای جزییات بیشتر نگاه کنید به گاه‌شناسی 1، فصل 1).

ژان آردوان (1646 – 1729) ـ دانشمند برجسته‌ی فرانسوی، خالق آثار متعددی در زمینه‌های فیلولوژی (زبان‌شناسی تاریخی)، الهیات، تاریخ، باستان‌شناسی و سکه‌شناسی. او رییس کتابخانه‌ی سلطنتی فرانسه بود و چندین کتاب در زمینه‌ی گاه‌شناسی نوشت که در آنها کل ساختار تاریخ اسکالیگر را به بوته‌ی نقد کشید. وی عقیده داشت که بیشتر «بناهای باستانی» یا در زمان‌هایی بسیار بعدتر ساخته شده‌اند و یا قلابی هستند (برای جزییات بیشتر نگاه کنید به گاه‌شناسی 7، ضمیمه 3.)

پتر نیکیفورویچ کرکشین (1684 – 1763) – منشی شخصی پطر کبیر. وی کتابی نوشت و در آن از الگوی امروزین تاریخ روم انتقاد کرد. در زمان کرکشین، این [تاریخ روم] «بسیار جدید» بود و، آنطور که امروزه چنین است، امر مسلمی به شمار نمی‌رفت (برای جزییات بیشتر نگاه کنید به: گاه‌شناسی 4، فصل 14: 30).

روبرت بالدوف ـ فیلولوژیست آلمانی نیمه‌ی دوم قرن 19 و ابتدای قرن 20، مدرس حق‌الزحمه‌ای دانشگاه بازل. او که مولف کتاب 4جلدی «تاریخ و منتقدان» [1025:1] است، بر اساس ملاحظات فیلولوژیستی به این نتیجه رسید که آثار بزرگ ادبیات «باستان» بسیار متاخرتر از آنی هستند که پنداشته می‌شود. نظر بالدوف بر این بود که این آثار به احتمال بسیار در قرون وسطا به وجود آمده‌اند (برای جزییات بیشتر نگاه کنید به: گاه‌شناسی 7، ضمیمه 3).

ادوین جانسون (1842 – 1901) – مورخ انگلیسی قرن 19. در آثار خود [1214] [1215] گاه‌شناسی اسکالیگر را مورد نقدهای جدی قرار داد. وی بر این نظر بود که این اثر باید تا حد زیادی کوتاه‌تر شود (برای جزییات بیشتر نگاه کنید به: گاه‌شناسی 1، فصل 1).

نیکلای الکساندرویچ موروزف (1854 – 1946) – دانشمند و دائره‌المعارف‌نویس برجسته‌ی روس. او در زمینه‌ی تحقیقات گاه‌شناسی به پیشرفت بزرگی نائل آمد. وی مدل گاه‌شناسی اسکالیگر برای تاریخ را به نقد موشکافانه کشید و چندین ایده از شیوه‌های تحلیل گاه‌شناسیِ علوم جدید طبیعی را پیشنهاد نمود (برای جزییات بیشتر نگاه کنید به: گاه‌شناسی 1، فصل 1).

ویلهلم کامه‌یر (اواخر قرن 19 – 1959) وکیل و دانشمند آلمانی. او روشی را برای تعیین هویت اسناد رسمی باستانی ابداع کرد. وی توضیح می‌دهد که تقریبا تمام اسناد دوره‌ی کهن یا اوائل قرون وسطا در اروپای غربی در واقع نسخه‌های جعلی دوران متاخر یا کپی آنها هستند. وی نتیجه گرفت که تاریخ باستان و قرون وسطی تحریف شده است و در این رابطه چندین کتاب تالیف کرد (برای جزییات بیشتر نگاه کنید به: گاه‌شناسی 7، ضمیمه 3).

امانوئل ولیکوفسکی (1895 – 1979) – پزشک و روانکاو برجسته. در روسیه متولد شد و در کشورهای روسیه، انگلستان، فلسطین، آلمان و ایالات متحده امریکا کار و زندگی کرد. وی در زمینه‌ی تاریخ باستان کتاب‌های متعددی نوشت که در آنها به تناقضات و غرائب موجود در تاریخ باستان اشاره کرد. در تلاش برای توضیح آنها، او از «فرضیه‌ی اصالت فاجعه» استفاده کرد. در غرب، او بنیادگذار مکتب انتقادی گاه‌شناسی دانسته می‌شود، اما در واقع ولیکوفسکی تلاش کرد تا از گاه‌شناسی اسکالیگر در برابر تغییراتِ بیش از حد بزرگ محافظت کند. به همین دلیل است که  تا حدی با اغماض می‌توان او را از پیشگامان گاه‌شناسی نو خواند. از نظر ما این مساله که در اروپای غربی کارهای تاریخی ولیکفوسکی بسیار شناخته‌تر از کارهای متقدم‌تر و روشنگرترِ موروزف هستند، نقش مهمی در ایجاد گسست در رشد گاه‌شناسی نو در اروپای غربی قرن بیستم داشته است (برای جزییات بیشتر نگاه کنید به: گاه‌شناسی 7، ضمیمه 3).

اگر بخواهیم مطلب را خلاصه کنیم باید گفت که تناقضات گاه‌شناسی اسکالگیر به روشنی در آثار دانشمندان سده‌های هفدهم تا نوزدهم نمود یافته است. [در این دوران] نقد تفصیلی مدل تاریخ اسکالیگر عرضه شد و نظریه‌ای مبنی بر تحریف متون و بناهای باستانی شکل گرفت. با وجود این، هیچ کس به غیر از موروزف موفق نشد شیوه‌هایی را برای ساختن گاه‌شناسی صحیح پیدا کند. اما حتی او هم نتوانست مدلی منطقی از گاه‌شناسی صحیح خلق کند. معلوم شد که مدل او ناقص و وارث شماری از خطاهای مهم گاه‌شناسی اسکالیگر ـ پتاویوس است.

مرحله‌ی دوم (نیمه‌ی اول قرن بیستم):

این مرحله را بدون هیچ تردیدی باید با نام موروزف پیوند داد. او نخستین کسی بود که متوجه این ایده شد و آن را به درستی توضیح داد که دوباره‌سازی بنیادین ساختار گاه‌شناسی اسکالیگر نه تنها باید شامل [دوران] «بسیار کهن» شود بلکه باید تا قرن ششم میلادی را نیز دربربگیرد. موروزف برای تحلیل گاه‌شناسی از چندین روش نوین علمی استفاده کرد و در راستای نظریه‌ی عمیق خود، دلایل غیرقابل ردی را ارائه کرد. بین سال‌های 1907 تا 1932، موروزف کتاب‌های اصلی خود در زمینه‌ی بازنگری تاریخ باستان را به رشته‌ی تحریر در آورد [542] – [544]. اما وی به خطا می‌پنداشت که گاه‌شناسیِ پس از قرن ششم میلادی کم و بیش درست است. به هر حال، کار موروزف پیش از رسیدن به پایان منطقی متوقف شد (برای جزییات بیشتر نگاه کنید به: گاه‌شناسی 1، فصل 1:3).

مرحله‌ی سوم (1945 تا 1973):

این مرحله را عموماً می‌توان با عنوان «پرده‌ی سکوت» توصیف کرد. علم تاریخ تلاش کرد تا تحقیقات گاه‌شناسی موروزف و افراد پیش از او را از صحنه بیرون براند. در روسیه، گاه‌شناسی متوقف می‌شود و منطقه‌ای ممنوعه حول آثار موروزف پدیدار می‌گردد. در غرب، پرونده این بحث با فرضیه‌ی ولیکوفسکی درباره‌ی «فرضیه اصالت فاجعه» بسته می‌شود.

مرحله‌ی چهارم (1973 1980):

در این سال، ا. ت. فومنکو، از کارمندان دانشکده‌ی مکانیک و ریاضیات دانشگاه دولتی مسکو که در چندین زمینه در رابطه با مکانیک اجرام آسمانی فعالیت می‌کرد، به مقاله‌ای از رابرت نیوتون، متخصص آمریکایی علوم فیزیک فضایی، توجه نشان داد. در این مقاله که در سال 1972 منتشر شده بود، نیوتون جهش عجیبی را در سرعت ماه، چیزی که خصوصیت D نامیده می‌شود، کشف کرد. این جهش حوالی قرن دهم میلادی صورت گرفته بود. بر اساس تاریخ‌ یادداشت‌های اسکالیگر پیرامون خسوف‌ها و کسوف‌ها، نیوتون دست به محاسبه‌ی سرعت ماه به عنوان عملکردی زمانی در برهه‌ای زد که از دوران مسیحی شروع و به قرن بیستم ختم می‌شد. از آنجا که نمی‌توان جهش غیرمنتظره را در خصوصیت D به مدت یک دهه (!) با فرضیه‌ی جاذبه‌ی زمین توضیح داد، این مساله به بحث‌های علمی داغی دامن زد. این بحث‌ها به نوبه‌ی خود به مناظره‌ای که توسط فرهنگستان سلطنتی لندن و آکادمی علوم بریتانیا ترتیب داده شده بود، انجامید [1453] که به روشن‌سازی موضوع کمکی نکرد. سپس، نیوتون پیشنهاد کرد که دلیلی دیگر برای این جهش عجیب مد نظر قرار داده شود، دلیلی که دلالت بر وجود عوامل جادویی و فرا جاذبه‌ی زمینی در نظام زمین ـ ماه می‌کرد.

فومنکو دریافت که تمام تلاش‌ها برای توضیح گسست در رفتار D به مساله صحت تاریخ‌های آن ماه و خورشیدگرفتگی‌ها که محاسبات رابرت نیوتون بر اساس آنها صورت گرفته بود، توجهی نمی‌کردند. با اینکه در آن زمان فومنکو اهل پژوهش‌های تاریخی نبود، وی شنیده بود که در ابتدای قرن، موروزف در اثر خود به نام «مسیح»، منتشرشده در سال‌های‌ 1924 تا 1932، تاریخ‌های جدیدی را برای ماه وخورشیدگرفتگی‌های «باستان» پیشنهاد کرده بوده است. چیزی که ذکرش در اینجا حائز اهمیت است آن است که داستان‌های مبهمی که درباره‌ی رابطه‌ی اولیه‌ی فومنکو با آثار موروزف در راهروهای دانشکده مکانیک و ریاضیات دانشگاه دولتی مسکو بر سر زبان‌هاست، تا حدی مشکوک به نظر می‌رسند. باری، فومنکو که بر تردید [خود] غلبه کرده بود، جدول نجومی موروزف را که حاوی تاریخ‌های ماه و خورشیدگرفتگی‌های «باستان» بود، یافت و با استفاده از مدل رابرت نیوتون دوباره رفتار D را محاسبه کرد. وی با شگفتی دریافت که جهش جادویی ناپدید و نمودار D به خطی تقریبا افقی تبدیل شد. کار فومنکو در این زمینه در سال 1980 منتشر شد [883].

اما سر و کله ‌زدن با راز در مکانیک اجرام فضایی منجر به خلق مساله‌ی جدی دیگری شد: اینکه چگونه با گاه‌شناسی دوران باستان کنار بیاییم. تاریخ‌های ماه و خورشیدگرفتگی‌ها با شماری از اسناد تاریخیِ متفاوت در پیوند هستند! وقتی نتایج موروزف ناگهان به حل یک مساله‌ی غامض مکانیک اجرام آسمانی کمک کرد، فومنکو تصمیم گرفت که بیشتر درباره‌ی آثار موروزف بداند. تنها استاد دانشکده‌ی مکانیک و ریاضیات دانشگاه دولتی مسکو که نسخه‌ای از اثر نادر موروزف، یعنی «مسیح» را در اختیار داشت، م. م. پُستینکوف بود. او به تحقیقات موروزف علاقمند بود و گه‌گاه به همکارانش نیز چیزهایی در این باره می‌گفت. در سال 1974، فومنکو از پستینکوف درخواست کرد که چندین درس‌گفتار تلخیص‌شده از آثار موروزف را [در سمینارهایی] بخواند. پس از غلبه بر دودلی خود، پستینکوف پذیرفت و در همان سالِ 1974 پنج درس‌گفتار را برای گروهی از ریاضیدان‌ها که در دانشکده‌ی مکانیک و ریاضیات دانشگاه دولتی مسکو کار می‌کردند، خواند.

حاصل آن شد که گروه ریاضیدان‌ها به مساله‌ی گاه‌شناسی از دیدگاه مکانیکِ کاربردی علاقمند شدند. معلوم شد که بدون خلق شیوه‌ای مستقل برای تعیین تاریخ، حل این مساله‌ی پیچیده ممکن نخواهد بود. به همین دلیل است که توجه اصلی در سال‌های 1973 تا 1980 به خلق شیوه‌های تحلیل ریاضی و آماری برای متون تاریخی متمرکز شد. نتیجه آن شد که در سال‌های 1975 تا 1979، فومنکو موفق به طرح و گسترش چندین روش نوین شد. بر اساس این روش‌ها، تعیین تصویری جهانی از تعیین دوباره تاریخ گاه‌شناسی در مدل اسکالیگر به نظر ممکن رسید. پس از این، خطاهای مدل اسکالیگر تا حد زیادی برطرف شد. به ویژه، فومنکو به سه تغییر مهم در گاه‌شناسی در حوالی سال‌های 333، 1053 و 1800 پی برد. البته این تغییرها در گاه‌شناسی صحیح و واقعی رخ نداده‌اند بلکه در مدل حاوی اشتباهِ اسکالگیر ـ پتاویوس موجودند. این طور به نظر می‌رسد که «کتاب اسکالگیر» از سرهم‌بندی چهار نسخه‌ی همان گاه‌شماری کوتاه درست شده است. بین سال‌های 1973 – 1980 نخستین آثار علمی در این زمینه تدوین شدند و به چاپ رسیدند.

مرحله پنجم (1980 دهه‌ی 1990):

ویژگی عمده‌ی این دوره آن است که در این برهه مقالاتی که راجع به شیوه‌های نوین تعیین تاریخ بودند و نتایجی که به کمک این شیوه‌ها در زمینه‌ی گاه‌شناسی به دست آمدند، رفته‌‌رفته در مقالات منتشرشده‌ی علمی در مجلاتی که تخصص آنها ریاضی (محض یا کاربردی) بود، ظاهر شدند. اولین مطالب منتشرشده در این زمینه دو مقاله از فومنکو [883] [884]، به چاپ‌رسیده در سال 1980، و نیز چاپ دوباره مقاله‌ی پستینکوف و فومنکو بود که آن هم در سال 1980 منتشر شد. در سال 1981، و. نوسوفسکی، ریاضیدان جوانی که در نظریه‌ی احتمالات و آمار ریاضی تخصص داشت، فعالانه وارد تحقیقات راجع به گاه‌شناسی نو شد. در این برهه، ده‌ها مقاله‌ی علمی راجع به شیوه‌های مستقل تجربی ـ آماری و حرکت ستاره‌ها در گاه‌شناسی به چاپ رسید. این مقالات یا به تنهایی نوشته‌ی فومنکو بودند یا با همکاری با ریاضیدانانی چون گ. و. نوسوفسکی، و. و. کالاشینکوف، س. ت. راچف، و. و. فدوروف و ن. س. کلین تهیه شده بودند (به فهرست آثار در این زمینه رجوع کنید). در اینجا شایان ذکر است که آکادمیسین‌هایی چون ای. پ. ولیخوف فیزیکدان که دو مقاله از مقالات فومنکو (همراه با شرح روش‌ها و تصویر جهانی تعیین دوباره‌ی تاریخ گاه‌شناسیک) و ی. و پروخوروف ریاضیدان که دو مقاله از کالاشینکوف، نوسوفسکی و فومنکو را (راجع به تعیین تاریخ المجسطی بطلمیوس) در گزارش‌های آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی ارائه دادند، از این تحقیقات پشتیبانی کردند.

در کارگاه‌های علمی ریاضی متعلق به آکادمیسین‌هایی چون و. س. ولادیمیروف، ا. ا. سامارسکی، او. ا. اولینیک، عضو مکاتبه‌ای س. و. یابلونسکی و نیز در کارگاه علمی در زمینه‌ی تاریخ متعلق به آکادمیسین ای. د. کوالچنکو، فومنکو گزارش‌هایی را راجع به شیوه‌های نوین تعیین تاریخ ارائه داد. علاوه بر این ای. د. کوالچنکو، مورخ و آکادمیسینی که در کاربرد روش‌های ریاضی در تاریخ تخصص داشت، بیشتر به این شیوه‌ها علاقمند شد و پیشنهاد کرد که مورخان باید مسائل گاه‌شناسی را بیشتر مورد غور و بررسی قرار دهند.

بین سال‌های 1980 و دهه‌ی 90 میلادی، فومنکو، ا. ن. کولموگروف و کالاشینکوف چندین بار در سمینارهای علمی ریاضی به طرح گزارش‌هایی درباره‌ی روش‌های نوین تعیین تاریخ مستقل پرداختند (برای جزییات بیشتر نگاه کنید به: گاه‌شناسی 1، فصل 1).

مساله‌ای که جالب است موضع آکادمیسین کولموگروف است. وقتی فومنکو در سومین همایش بین‌المللی فرضیه‌ی احتمالات و آمار ریاضی ویلینیوس در سال 1981 مشغول ایراد گزارشی علمی بود، کولموگروف به آنجا آمد و در حین 40 دقیقه‌ی ایراد گزارش روی پای خود در صف ایستاد. کولموگروف آن مکان را از آن رو انتخاب کرده بود که کسی نمی‌توانست از سالن او را ببیند، اما خود به راحتی می‌توانست ببیند و بشنود که نزدیک تخته سیاه چه روی می‌دهد. پس از گزارش، کولموگروف در سکوت آنجا را ترک کرد و با سخنران نیز تماس نگرفت. فزون اینکه، در آن زمان کولموگروف از نظر سلامت در وضعیت خوبی به سر نمی‌برد و 40 دقیقه سرپا ماندن، تلاش زیادی را از جانب وی طلب می‌کرد.

کولموگروف که در آن زمان تازه به مسکو آمده بود، فومنکو را دعوت کرد و از او خواست که یکی از کارهای ما در زمینه‌ی گاه‌شناسی را برای مطالعه به او بدهد. یکی از کارهای کوتاه و 100 صفحه‌ای نوشته‌ی فومنکو در سال 1979 به او داده شد، اثری که پیش از چاپ مقدماتی در سال 1981 هنوز به صورت دست‌نوشته بود. علاوه بر این، فومنکو متن 500 صفحه‌ای و تایپ‌شده‌ی دیگری را که حاوی جزییات بیشتری در این زمینه بود، به کولموگروف داد. دو هفته بعد، کولموگروف دوباره از فومنکو برای گفت‌وگو دعوت به عمل آورد. گفت‌وگو دو ساعت به طول انجامید و از خلال آن معلوم شد که کولموگروف به تمام مطالب آگاهی یافته است. او سوالات بسیاری داشت؛ نخست اینکه، او از تقارن دودمانی میان [دودمان‌های پادشاهی] «دوران باستان»، شامل دودمان‌های کتاب مقدس، و دودمان‌های قرون وسطی به وجد آمده بود. وی از احتمال دوباره‌سازی بنیادین ساختار بسیاری از پندارهای امروزی بر اساس تاریخ باستان ابراز نگرانی کرد. او هیچ اعتراضی به نکات اصلی تحقیقات نداشت. در پایان این ملاقات، کولموگروف متن 500 صفحه‌ای را به فومنکو عودت داد اما از او خواست که گزارش 100 صفحه‌ای را به رسم هدیه پیش او باقی بگذارد. در اینجا خالی از لطف نیست که ذکری از مطلبی کنیم که به صورت شفاهی و از سوی یکی از شرکت‌کنندگان در گفت‌وگوی زیر به فومنکو گفته شد. مدتی پیش، پرفسور پستنیکوف مقاله‌ای را که حاوی مرور تحقیقات گاه‌شناسی موروزف بود، برای چاپ به مجله‌ی «موفقیت علوم ریاضی» ارائه داد. به دنبال آن، گفت‌وگوی زیر بین اعضای تحریریه مجله که آکادمیسین پ. س. الکساندروف و آکادمیسین کولموگروف نیز از اعضای آن بودند، در گرفت. کولموگروف حتی از گرفتن این مقاله در دست‌هایش هم ابا داشت و سخنان زیر را عنوان کرد: “مقاله باید رد شود. در گذشته تلاش زیادی در تقابل با موروزف به خرج دادم. اما حالا اگر این طور به نظر برسد که در آخر حق با موروزف بوده است، ما چگونه احمق‌هایی جلوه خواهیم کرد؟”

مقاله رد شد. این گفت‌وگو گوشه‌ای از وقایع سالیان گذشته را نشان می‌دهد، سالیانی که آثار پژوهشی موروزف غدغن بودند. امروز آنان تلاش دارند ما را متقاعد کنند که «همه چیز خود به خود به وقوع پیوست». مثلا [می‌گویند]، تحقیقات موروزف اصلا علاقه‌ی کسی را بر نمی‌انگیخت و خیلی زود فراموش شدند. در واقع، هنگامی که به تدریج وضعیت برایمان روشن می‌شود، می‌بینیم که نیروهای عظیمی برای تقابل با موروزف بسیج شده بودند تا جایی که حتی پای کولموگروف هم به این معرکه کشیده شده بود. این مساله نیز جالب است که کولموگروف تصدیق کرد که ممکن است حق با موروزف بوده باشد.

چنین به نظر می‌رسد که در تمام این مدت که تحقیقات موروزف به عمد به بوته فراموشی سپرده شده بود، مورخان همیشه مشتاق زنده شدن دوباره‌ی چنین تحقیقاتی بودند. وگرنه چطور می‌توان این مساله‌ی عجیب را توضیح داد که وقتی پژوهش‌های گاه‌شناسی ریاضیدانان دانشگاه دولتی مسکو هنوز در ابتدای راه بودند و هیچ مطلبی راجع به این موضوع به چاپ نرسیده بود، مقاله‌ای به قلم ا. مانفرد، دکتر در علوم تاریخی، در رد شدید «روش‌های نوین ریاضی» در تاریخ در مجله‌ی کمونیست به چاپ می‌رسد. با اینکه نام خانوادگی مولفین این روش‌ها ذکر نشده بود، اما مثل روز روشن بود که مقاله به چه کسانی اشاره داشت. مانفرد می‌نویسد: “اگر به این «دانشمندان جوان» آزادی عمل داده شود، بازار کتاب را با خلاصه‌ی داده‌های دیجیتال تلنبار خواهند کرد… گرایش‌های «جدید» نیازمند تحلیل انتقادی و تسلط کامل است. آنان در پیشرفت علم تاریخ جهان مداخله می‌کنند…” (کمونیست، ژوئن 1977، شماره 10، صفحه 106 – 114).

درست پس از انتشار اولین مطلب ما در مورد گاه‌شناسی در 1981، نشست گروه آموزشی تاریخ آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی صورت گرفت که خود را وقف به نقد کشیدن کار ما کرد (29 ژوئیه 1981). در نامه‌ای رسمی خطاب به ا. ت. فومنکو، دبیر آکادمیک گروه آموزشی تاریخ آکادمی علوم شوروی و کاندیدای علوم تاریخی، و. و. وُلکوف و دبیر آکادمیک شورای پژوهشیِ «ساز و کارهای بنیادین رشد علوم انسانی» گروه آموزشی تاریخ آکادمی علوم شوروی، ن. د. لوتسکف، اظهار کردند: “در 29 ژوییه 1981، نشست گروه آموزشی تحت ریاست معاون امور دانشگاهی و دبیر گروه آموزشی، آکادمیسین ی. و. بروملی، صورت گرفت… متخصصان شش نهاد علوم انسانی و نیز کارمندان موسسه نجومی استرنبرگ نتایج شما را  قویاً مورد نقد قرار دادند” (8 مه 1984). از بین سخنان رد و بدل‌شده در نشست 1981، از همه تندتر گزارش‌های مورخان همکار آکادمی علوم شوروی، ز. ی. اودالتساوا، و رییس کمیسیون، ای. س. گولبوستوا، بود. گولبوستوا رییس کمیسیونی ویژه از مورخانی بود که برای تحلیل کارهای ما تشکیل شده بود. به دنبال مطالب این بحث، انتشار یک سری از مقالات مورخان در نشریات تاریخی شروع شد که در آنها کارهای ما مورد انتقاد گزنده قرار می‌گرفت.

مرحله ششم (پس از 1990):

می‌توان این دوره را «دوره‌ی کتاب‌ها راجع به گاه‌شناسی نو» توصیف کرد. در این دوره، چاپ کتاب‌هایی که هم پژوهش‌های گاه‌شناسی ما را توصیف می‌کردند و هم بر اساس آن به گمانه‌زنی درباره‌ی تاریخ پیش از قرن هفدهم می‌پرداختند، رفته‌رفته شروع شد. اولین کتابی که در این زمینه منتشر شد، کتاب فومنکو با عنوان روش‌های تحلیل آماری متون روایی و ضمایم گاه‌شناسی بود که انتشارات دانشگاه دولتی مسکو در سال 1990 آن را به چاپ رسانید. این کتاب با مقدمه‌ای از ا. ن. شیرایف، رییس (1989-1991) جامعه‌ی بین‌الملی آمار ریاضی و نظریه‌ی احتمالات و برنولی، رییس گروه آموزشی نظریه‌ی احتمالات و آمار ریاضی انستیتو ریاضیات و و. ا. استکلوف از آکادمی علوم روسیه، عضو همکار آکادمی علوم روسیه و رییس گروه آموزشی نظریه‌ی احتمالات دانشکده‌ی مکانیک و ریاضی دانشگاه دولتی مسکو عرضه شد.

فارغ از این موضوع، این کتاب باید بسیار زودتر از این‌ها به چاپ می‌رسید. در سال 1983-1984 کتاب در انتشارات دانشگاه ساراتوف و تحت ویراستاری کاندیدای علوم تاریخ، س. ا. پوستویوت (مسکو) کاملا آماده‌ی چاپ بود. اما در ژوئن 1984 ناگهان نامه‌ای از سوی مورخان لنینگراد (رییس بخش تاریخ جهانِ گروه آموزشی انستیتو تاریخ لنینگراد شوروی، عضو همکار آکادمی علوم شوروی، و. ا. روتنبرگ، دبیر آکادمیک و کاندیدای علوم تاریخی، ت. ن. تاتسنکو، رییس گروه تاریخ ایالات پیشین قلمرو شوروی و کاندیدای تاریخ باستان علوم تاریخی، ای. ا. شیشووا، دبیر آکادمیک و کاندیدای علوم تاریخی، ای. و. کوکلینا) به دفتر انتشارات رسید. لب کلام این مورخان این بود که پژوهش ما “به نحوی موثر اصول اساسی علم تاریخ مارکسیستی را نشانه گرفته است… بخش تاریخ جهان، گروه ایالات پیشین قلمرو شوروی و [بخش] تاریخ باستان انتشار تک‌نگاری پرفسور ا. ت. فومنکو، درآمدی بر نقد گاه‌شناسی باستان، تجربه‌ی پژوهش‌ آماری، را مطلقا ناممکن می‌داند.” مورخین قویاً خواستار توقف انتشار کتاب شدند.

تایپ کتاب متوقف شد.

انتشار کتاب ما در برنامه‌ی انتشارات «نائوکا» برای سال 1991 جای داشت:

«تحلیل هندسی و آماری پیکربندی نجومی، تعیین تاریخ فهرست المجسطی» از و. و. کالاشینکوف، گ. و. نوسوفسکی و ا. ت. فومنکو. کتاب مورد بررسی قرار گرفت و برای چاپ به چاپخانه ارسال شد. اما در حالی که بخش اعظم کار انجام شده بود، انتشارات نائوکا به دلیل تغییر شرایط کشور تقریبا پخش کتاب را در کشور متوقف کرد. بعدها انتشارات فاکتوریال این کتاب را منتشر کرد در حالی که نائوکا تمام مصالح آماده‌شده برای کتاب ما را داد. در زمانی دیگر انتشارات نائوکا کار [نیمه‌ تمام] خود را از سر گرفت. در سال‌های 1996 و 1997، نائوکا دو کتاب دیگر از کتاب‌های ما را در زمینه‌ی گاه‌شناسی منتشر کرد.

این چنین بود که پس از نشر کتاب فومنکو، «روش‌ها…»، در سال 1990، شاهد یک وقفه بودیم. در سال 1993، انتشار گه‌گاه کتاب‌هایی که بازتاب‌دهنده‌ی وضعیت فعلی تحقیقات گاه‌شناسی ما بودند، از سر گرفته شد. در این زمان بود که اصطلاح «گاه‌شناسی نو» ظاهر شد. ما گاه‌شناسی‌ای را که پس از کاربرد روش‌های ابداعی ما ظاهر شد، روش‌های نوین تعیین تاریخ می‌خوانیم. از این جهت نوین خوانده می‌شود که با گاه‌شناسی اسکالیگر ـ پتاویوس که امروز مورد قبول است، متفاوت است.

نشر کتب راجع به گاه‌شناسی نو در چندین انتشاراتی مسکو شروع شد: انتشارات دانشگاه دولتی مسکو و مرکز علمی ـ آموزشی تحصیلات پیش‌دانشگاهی دانشگاه دولتی مسکو، انتشارات نائوکا، فاکتوریال، کرافت، اولمپ، انویک، دلووی اکسپرس. کتاب‌های ما در انتشاراتی‌های خارج از کشور، هم به انگلیسی و هم به روسی، منتشر شد، از جمله: انتشارات دانشگاهی کلوور (هلند)، انتشارات CRC (امریکا)، انتشارات ادوین ملن (امریکا). در فاصله‌ی سال‌های 2000-2003 تمام مطالب در مجموعه‌ای 7 جلدی با عنوان «گاه‌شناسی» جمع‌آوری و بازنگری و تنظیم شد که اولین جلد این مجموعه در برابر خواننده است.

از سال‌های 1995-1996 مقالات بسیاری که به بحث درباره‌ی کتاب‌های ما راجع به گاه‌شناسی می‌پرداختند، در روزنامه‌ها و مجلات مختلف منتشر شدند. اغلب این مقالات دربردارنده‌ی نظرات به شدت مخالف بودند. عده‌ای از کتاب‌های ما خوششان آمده بود و عده‌ای هم خشمگین شده بودند. [در این زمان] سالانه کمتر از صد مقاله منتشر نمی‌شد. در 1999-2000 این شمار افزایش زیادی داشت.

در سال 1998، ایستگاه رادیویی اسووبودنیا روسیا بیش از 6 ماه از زمان خود را به پخش یک سری برنامه‌های رادیویی اختصاص داد که در آنها ی. س. چرنیشوف به نحوی تحسین‌برانگیز از محتویات کتاب‌های ما سخن گفت. مخصوصا اینکه، او متن دو کتاب ما، یعنی «امپراطوری» و «گاه‌شناسی جدید روسیه، انگلستان و روم» را به طور کامل خواند. در سال 2001 پخش این برنامه‌های رادیویی از سر گرفته شد اما به زودی متوقف شد، هر چند که چرنیشوف آماده‌ی ادامه‌ی کار بود.

در سال 1998، کانال تلویزیونی TVC از استودیو «تلویزیون مولف» (ATV) طی یک برنامه‌ی مشهور با عنوان «پرواز شبانه» (با مجری‌گری ا. م. ماکسیموف) هفت میزگرد را با شرکت ا. و. پودوینستین، اقتصاددان از مسکو و از اعضای گروه غیررسمی «گاه‌شناسی نو»، تدارک دید. پودوینستین از محتویات تحقیقات ما سخن گفت و در پخش زنده به سوالات مخاطبین تلویزیونی پاسخ گفت. این برنامه‌ها توجه‌ زیادی را برانگیخت.

در سال 1991 و درست پس از بازگشت از مهاجرتی طولانی، نویسنده، جامعه‌شناس، منطقی و فیلسوف مشهور، ا. ا. زینوویف، با ما تماس گرفت. زینوویف با خواندن کتاب‌های ما به این نتیجه رسیده بود که مفهوم ما در کل درست است. مهم‌تر اینکه، این امر با پژوهش او در زمینه‌ی تاریخ و تحریف‌های تاریخی مشابهت دارد. عقاید زینوویف در این مورد در مقدمه‌ای که بر چاپ جدید کتاب ما، درآمدی بر گاه‌شناسی نو (2001: مسکو، کرافت)، نگاشت، به اختصار بیان شد.

از سال 1996، قرارگیری آثار ما در زمینه‌ی گاه‌شناسی نو روی فضای مجازی و در شماری از وب‌سایت‌ها آغاز شد. شمار این وب‌سایت‌ها مدام در حال افزایش است. اکنون تقریبا 10 وبسایت در روسیه و حداقل یک وب‌سایت هم در آلمان وجود دارد. در اینجا می‌خواهیم به نقش فوق‌العاده‌ی پرفسور ایگون گابوویچ در سازمان‌دهی وب‌سایت آلمانی اشاره کنیم (کارلسروهه، آلمان). نقش پرفسور گابوویچ محدود به ساخت وب‌سایت نیست. او بنیانگذار سالن تاریخ نو در آلمان است که در آن مباحثات شورانگیزی حول نظرات مربوط به گاه‌شناسی نو که در سال‌های اخیر مطرح شده‌اند، در می‌گیرد. علاوه بر این، گابوویچ با فعالیت خود در آرشیوهای آلمان کمک بی‌نهایت ارزشمندی به ما کرد. او خالق نظرات ارزشمندی در رابطه با دوباره‌سازی تاریخ اصیل است.

در سال‌های 1990 تا 1998 مورخان واکنش اندکی به کارهای ما نشان دادند. گاه و بیگاه مقالاتی در روزنامه و مجلات منتشر می‌شد که نویسندگان آنها حتی به خود زحمت بررسی علمی را نداده و تنها به ابراز مخالفت خود بسنده کرده بودند. اما در 1998 اوضاع تغییر کرد. یکی از نشست‌های هیئت رییسه‌ی آکادمی علوم روسیه (RAS) مخصوصاً به بحث درباره تحقیقات ما اختصاص داده شد. سپس مقرر گشت که اداره‌ی گروه آموزش تاریخ آکادمی علوم روسیه نشست ویژه‌ای داشته باشد. در این نشست، حتی «برنامه‌ی مقابله» با گاه‌شناسی نو هم مطرح شد. این مساله به خصوص در دسامبر 1999 صورت جدی به خود گرفت، وقتی که در دانشکده‌ی تاریخ دانشگاه دولتی مسکو همایش بزرگی با عنوان «افسانه‌های گاه‌شناسی نو» برگزار شد. در این همایش، تحقیقات ما به نحوی خصمانه مورد بحث قرار گرفت و همایش با درخواست برای «نتایج سازمان‌یافته» به پایان رسید (برای جزییات بیشتر نگاه کنید به: گاه‌شناسی 7، ضمیمه 4). سپس فرایند تقریبا جالبی شروع شد. محتویات این کنفرانس با تغییراتی نامحسوس و تحت نام‌های مختلف روی جلد‌های [کتاب‌هایی] متفاوت منتشر شد. تا این لحظه 7 کتاب از این مجموعه کتبی که یکدیگر را تکرار می‌کنند، به چاپ رسیده است و به نظر می‌رسد که شمار آنها در آینده‌ی نزدیک از این هم بیشتر شود. ما این نقدها را با دقت مطالعه می‌کنیم. در ظاهر امر مورخین هیچ نظر جدیدی را مطرح نکرده‌اند، اما شکل ارائه‌ی محتوا «پیشرفته‌تر» و شبه‌علمی‌تر شده است.

هنر برچسب زدن هم پیشرفت کرده است. ما نیز پاسخ داده‌ایم (برای جزییات بیشتر نگاه کنید به گاه‌شناسی 7، ضمیمه 4). از سال 1996، به تدریج کتاب‌هایی در آلمان به چاپ رسیدند که در آنها دانشمندان آلمانی اشتباه بودن گاه‌شناسی قرون وسطای اروپای غربی را به اثبات رساندند (برای جزییات بیشتر نگاه کنید به گاه‌شناسی 7، ضمیمه 33). اما در این آثار مقیاس واقعی مشکل درک نشده است. مولفین این کتاب‌ها می‌پندارند که می‌توان گاه‌شناسی اسکالیگر را مورد تصحیح موضعی قرار داد و تنها اینجا و آنجا تغییراتی اندک را اعمال کرد. این اشتباه است. تا آنان به این موضوع پی نبرند فعالیت‌شان به موفقیت منتهی نخواهد شد. در عین حال، جنبه‌ی انتقادی این آثار در سطح خوبی است. پیش از همه باید به کتاب «عمل بزرگ» از اُوه توپر، درباره‌ی تحریف تاریخ و نیز کتاب « سقوط سی ـ 14» از بلوس و نیمیتس که به تحلیل رادیوکربن پرداخته‌اند، اشاره کنیم (به فهرست آثار نگاه کنید).

در سال‌های اخیر، کارهای ما در زمینه‌ی گاه‌شناسی نو نه تنها منجر به ایجاد علاقه شده بلکه به تحقیقات جالبی نیز انجامیده است. اساس‌ این تحقیقات بر نتایج ما در حیطه‌ی گاه‌شناسی و دوباره‌سازی تاریخ جهان است که در آخرین‌ کتاب‌های ما، «گاه‌شناسی نو»، شرح آنها رفته است. در سال‌های 2000 و 2001، کتاب‌های «تاریخ موثق روسیه» و «تاریخ بسیارگونه» از ریاضیدان اهل اومسک، الکساندر گوتس، و کتاب «مارپیچ زمان» از ن. ای. خوداکوفسکی به چاپ رسیدند. تاثیر کارهای ما در کتاب «روسیه‌ای که وجود نداشت» از ا. بوشکوف دیده می‌شود. این فهرست را همین طور می‌توان ادامه داد. گرچه در این کتاب‌ها تقریبا به اصول گاه‌شناسی پرداخته نشده، آنها چندین موضوع جدید و جالب را مطرح می‌کنند که ایده‌ی کلی ما را تایید می‌کنند.

ولی ما به هیچ وجه با بسیاری از عقاید مطرح‌شده در این کتاب‌ها و آثار دیگر موافق نیستیم. ما نظری مثبت به چنین فعالیت‌هایی داریم، اما می‌خواهیم که پژوهش‌های علمی خود را در زمینه‌ی گاه‌شناسی به روشنی [از این آثار] مجزا کنیم. از نظر ما مطلقاً پذیرفته نیست که افکاری به ما نسبت داده شود که اثری از آنها در کتاب‌های ما نیست، یا اینکه فردی بدون موافقت ما به اسم گاه‌شناسی نو سخن بگوید. در زمینه‌ی گاه‌شناسی، ما هر چیزی را که گفتنش را لازم بدانیم در کتاب‌هایمان آورده‌ایم یا در کتاب‌های بعدی به تفصیل بیان خواهیم کرد. منابع گاه‌شناسی نو در کتاب‌های ما بوده و هستند. پذیرفته نیست که شماری از ایده‌ها یا نتایج ما یا حتی شالوده‌ی مشترک بحث ما به افرادی دیگر نسبت داده شود. ما نظری منفی نسبت به استفاده‌ی افراد از اصطلاحاتی که ما درست کرده‌ایم یا خودِ مفهوم «گاه‌شناسی نو» برای کسب شهرت داریم.

یک موضوع جالب دیگر: آثار منتشر‌شده‌ی شماری از نویسندگان، به طور مشخص، دارای خصوصیتی ثانویه هستند، این آثار بر «امواجی» که از گاه‌شناسی نو در جهات مختلف به راه‌ افتاده‌اند، زاده شده‌اند. بدون تردید این «امواج ثانویه» و آگاهی‌بخش مفید هستند، اما آنها فاقد جوهره‌ و اصول بنیادین گاه‌شناسی نو هستند که روش‌های تعیین تاریخ علوم طبیعی هستند و اساساً بر همین مبنا مفهوم جدید تاریخ (به عنوان فرضیه‌ی ما) خلق شده است. تلاش مشاهدات ثانویه با خصوصیت زبان‌شناسیک یا تاریخی برای تغییر اساس گاه‌شناسی نو ممکن است این سوءتفاهم یا توهم را به وجود آورد که این آثار در خود محتوا یا مدرک گاه‌شناسی نو را دارند. این مساله اشتباه است. اساس این مفهوم [گاه‌شناسی نو] در درجه‌ی اول روش‌های تعیین تاریخ مبتنی بر آمار و نجوم است.

دیدگاهتان را بنویسید