نیمه تمام بودن تخت جمشید و اشارات محققین

درباره نیمه تمام بودن تخت جمشید مورخین و محققین مختلف در پژوهش های خود مطالب بسیاری نوشته اند که در مستند تختگاه هیچ کس ورژن 2 به برخی از آنها اشاره شد و باید در این زمینه  تمامی این اثار و نظرات جمع آوری شود. در اینجا  قصد دارم  مطلب ارزشمندی که جناب آقای اسماعیل رجبی  گرد آوری کرده اند را برای  توضیحات بیشتر در این زمینه  ارائه کنم.

آنچه مشخص است نکته قابل توجه در این مطالب اشاره به ناتمامی تخت جمشید است .موضوع نیمه کاره بودن تخت جمشید با موضوع  دلیل این نیمه تمامی و توضیحات مختلفی که مورخین در این باره نگاشته اند دو موضع متفاوت است. بطور مثال دکتر هنریش بروگش معتقد است این بنا هیچگاه حتی در زمان جانشینان داریوش به اتمام نرسیده و  این نیمه تمامی را دارای علل مختلف از جمله سقوط سلسله هخامنشی میداند.  جرج کرزن  دلیل این ناتمامی را با “شاید” عنوان و  حاصل پیش آمدن جنگ میخواند که با سقوط شخص پادشاه کار ساختمانی تعطیل شده و ناصر پورپیرار در بررسی خود دلیل این نیمه تمامی را رخداد پوریم اعلام میکند که باعث متوقف شدن ساخت این بنا شده.

در حقیقت تمامی این پژوهشگران هرچند  ممکن است در تحلیل بعدی خود از این اتفاق و بطور کلی استدلال های تاریخی خود  هیچ اشتراک نظری نداشته باشند، اما تقریبا همگی به  نیمه تمام بودن این بنا اشاره داشته و  جنگ را یکی از علت های این ناتمامی میخوانند.  علتی که با توجه به موارد بسیار دیگر در همین زمینه به هیچ وجه قابل اثبات نیست و در نقد چنین ادعاهایی میتوان مطالب بسیاری نوشت.(در این زمینه بطور مثال در رد ادعای ناصر پورپیرار درباره علت این ناتمامی در مطلبی با عنوان بررسی خلاصه ادله وقوع و عواقب رخداد پوریم اشاره مختصری کرده ام.)

مستند تختگاه  دقیقه 16:20 به بعد :

“برای شروع بررسی این مجموعه  باید گفت برخلاف تبلیغات گسترده حول این بنا تخت جمشید مجموعه ای نیمه تمامه که کار ساختمانی اون هیچگاه به اتمام نرسیده  و با توجه به آثاری که در اون میشه دید هیچوقت کسی در اون سکونت نداشته و به همین ترتیب هیچ وقت آتش نگرفته.  در حقیقت این بنا  همینطور که امروز شاهدش هستیم  با همین پیشرفت مراحل کار به حال خود رها شده  و حتی ادعاها درباره زمان ساخت این بنا =هیچ مبنایی نداره  . البته این موضوع پنهانی نبوده بسیاری از سیاحان و باستان شناسان  از گذشته به  این موضوع اشاره کرده اند از جمله   جورج کرزن در کتاب ایران و قضیه ایران، علی سامی در کتاب پاسارگاد،  هنریش بروگش در کتاب سفری به دربار سلطان صاحبقران گرفته  تا پژوهشگری به نام مایکل روف در اوایل دهه 70 در ارتباط  با حجاری ها این مجموعه  با ترسیم جدولی از  موقعیت و میزان پیشرفت کار بسیاری از  اونها رو ثبت کرده.”

اسماعیل رجبی

هنریش بروگش:

دکتر “هینریش بروگش” استاد دانشگاه برلین و شرق شناس بود . او سالها معاونت موزه مصر در برلین را به عهده داشت .
دکتر “هینریش بروگش” به عنوان مستشار ، همراه اعضای سفارتی بود که از طرف دولت پروس در سال 1859 میلادی (157 سال پیش) به ایران اعزام شدند . او حدود دو سال به گشت و گذار در ایران مشغول بود . دکتر “هینریش بروگش” خاطرات و مشاهدات خود از ایران را به رشته تحریر درآورد که در سال 1862 در دو جلد در شهر لایپزیک منتشر شد .
(توضیح اینکه در آن هنگام دولت آلمان هنوز تشکیل نشده بود و آلمان تشکیل میشد از پادشاهی پروس و چند ایالت شاهزاده نشین) .
هینریش بروگش در جریان سفر به نقاط مختلف ایران ، به تخت جمشید نیز میرود . گزارش نسبتا مفصلی از بازدید دو روزه خود به این مکان ارائه نموده است . تلاش نموده شرح و توضیحات روشن و شفافی از وضع موجود این ابنیه نشر دهد . اگر چه برخی نکات مورد اشاره‌اش عجیب و منتاقض به نظر میرسد و باید مورد بررسی دقیقتر و موشکافانه‌تر قرار گیرد ، اما ایشان متوجه میشود که بخشهایی از این ابنیه “نیمه تمام و نیمه کاره” است . در آن زمان هنوز عملیات اصلی شناسایی و حفاریهای تخت جمشید انجام نگرفته بود و طبیعی است که هینریش بروگش نمیتوانسته وارد تجزیه و تحلیل دقیقی در این رابطه شود و اساسا تمرکزی روی آن نمیکند .

جلد دوم – صفحه 452

“لرد جورج ناتانیل کرزن” از سیاستمداران و رجال معروف بریتانیا بود.در سال ۱۸۵۹ در انگلستان متولد شد. پدرش اسقف نامداری بود.
در ۱۹ سالگی عازم آکسفورد شد. دوران پنج سال تحصیل در آکسفورد ، جورج را با بسیاری از مسائل مهم روز و سیاستمداران زمانش آشنا کرد. نطق هایی که در «انجمن ادبی آکسفورد» ایراد می‌کرد و همچنین مقالاتی که برای روزنامه های لندن می نوشت به شناساندن او در محافل ذی‌نفوذ کمک شایانی کرد و همین شهرت موجب شد تا در سال ۱۸۸۶ اولین بار نماینده مجلس گردد و یک سال بعد سفر به دور دنیا را آغاز کرد و شیفته آسیا شد.
آنچه کرزن با دیدی محققانه و ژرف در اثنای این جهانگردی به رشته تحریر درآورد به شکل مقالاتی در روزنامه تایمز لندن به چاپ رسید و همین مقاله ها بود که استخوان‌بندی سه کتاب معروف وی، (روسیه در آسیای مرکزی ۱۸۸۹) ، (ایران و قضیه ایران ۱۸۹۲ ) که نام‌آورترین اثر او بود و (مشکلات خاور دور ۱۸۹۴ ) را تشکیل داد.
در سال ۱۸۹۱ با قبول مقام معاونت وزارت امور هندوستان اولین گام خود را در نردبان سیاست برداشت و سال ۱۸۹۹ نایب السلطنه هندوستان گردید و مدت هفت سال فرمانفرمایی و نیابت سلطنت در هندوستان را عهده‌دار بود. در خلال این مدت به کامیابی های بزرگ دست یافت، ولی به علت اختلاف نظر با وزارت جنگ انگلیس مجبور به استعفا گردید و در سال ۱۹۰۵ به انگلستان بازگشت و به ریاست دانشگاه آکسفورد برگزیده شد و تا مدتی به مطالعه و تحقیق و تألیف و اصلاح اوضاع دانشگاه پرداخت .
در سال ۱۹۱۵ مجدداً وارد عرصه سیاست شد و به دولت ائتلافی هربرت هنری اسکویت پیوست و هنگامی که لوید جورج بر سر کار آمد، او به عنوان لرد به ریاست مجلس اعیان رسید. و از آن پس یکی از اعضای هیئت دولت بود که به سیاست و امور جنگ جهانی اول پرداخت و در دولت پس از جنگ به عنوان وزیر خارجه انتخاب شد . لرد کرزن یک سال پس از پایان جنگ جهانی اول ۱۹۱۹ در زمان وزارتش در امور خارجه سیاستی را اجرا کرد که بر اثر آن نزد ایرانیان منفور شد. در آن تاریخ به اشاره او میان وثوق‌الدوله نخست‌وزیر ایران و سِر پِرسی کاکس نماینده دولت بریتانیا قرارداد ۱۹۱۹ به امضا رسید که مقامات انگلیسی را ناظر بر سازمان های ارتشی و دارایی ایران می کرد .
لرد کرزن پس از پنج سال خدمت در پست وزارت امور خارجه سرانجام در بیستم مارس ۱۹۲۵ بر اثر بیماری در ۶۶ سالگی درگذشت .( نقل از ویکیپدیای فارسی )

لرد کرزن در سال 1889 (حدود 127 سال پیش – مصادف با چهل و یکمین سال سلطنت ناصرالدین شاه) طی زمانی حدودا شش ماهه به گشت و گذار در ایران پرداخت و تقریبا به همه جا سرزده است . طبیعی است که در این گشت و گذار به شیراز و آثار باستانی آن توجه ویژه داشته باشد . او به شرح مفصل باقیمانده‌های باستانی آنجا پرداخته است . در این زمان نیز هنوز حفاری‌ها و تجسس‌های باستان‌شناسانه تخت جمشید بطور کامل انجام نشده است . با اینحال کرزن نیز متوجه برخی ناتمامی‌های غیر عادی در بناهای باقیمانده تخت جمشید میشود که در کتاب خود به آن اشارهُ گذرا مینماید .

جلد دوم صفحه 224

“علی سامی” (زاده ۱۲۸۹ ش در شیراز – مرگ ۲۲ مرداد ۱۳۶۸) نویسنده، محقق و استاد دانشگاه، باستان‌شناس و رئیس مؤسسه باستان‌شناسی تخت جمشید بود . مرمت آرامگاه کورش بزرگ در سال ۱۳۵۰ ش به سرپرستی وی انجام شد . علی سامی پس از تحصیل ابتدایی و متوسطه در سال ۱۳۰۸ ش به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به عنوان دبیر تاریخ و جغرافیا در مدارس شیراز مشغول تدریس شد و پس از آن به مدیری مدرسه و تصدی دانشسرای مقدماتی ارتقا یافت . پس از آن در رشته ادبیات و باستان‌شناسی و تاریخ مشغول تحقیق شد و در این رشته از دانشگاه آزاد آسیایی درجه دکتری افتخاری دریافت کرد، سپس وارد وزارت فرهنگ شد و از سال ۱۳۱۵ نیز به تعمیرات ابنیه تاریخی شیراز پرداخت.
در همین زمان، آرامگاه حافظ ساخته شد و موزه پارس و آرامگاه خواجوی کرمانی و مسجد جامع عتیق مرمت شدند. سپس به ریاست بنگاه علمی و حفاری تخت‌ جمشید و بعد به سِمت ریاست اداره باستان‌شناسی فارس منصوب شد.
وی بیش از سی جلد کتاب نوشت که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:
آثار تاریخی جلگه مرودشت
پارس در عهد باستان
پاسارگاد یا قدیمی‌ترین پایتخت کشور شاهنشاهی ایران ۱۳۳۰، این کتاب بعدها در سال ۱۳۷۵ تحت نام پاسارگاد، پایتخت و آرامگاه کورش هخامنشی «ذوالقرنین» از سوی بنیاد فارس‌شناسی به چاپ رسیده که در این کتاب یافته‌های باستان‌شناسی درباره پاسارگاد را شرح داده‌است .
تمدن هخامنشی ۳ جلد
تمدن ساسانی ۲ جلد
شیراز شهر جاویدان
نقش ایران در فرهنگ اسلامی
مقام دانش در ایران باستان
روزها و یادها
از اشیای کشف‌شده توسط علی سامی، تعدادی در موزه ملی ایران نگهداری می‌شود که از آن جمله‌ است : سر شاهزاده هخامنشی از سنگ لاجورد و بشقاب سنگی به خط آرامی . همچنین همکاری در مرمت آرامگاه کورش کبیر و حافظیه از دیگر فعالیتهای ایشان است . ( نقل از ویکیپدیای فارسی )

علی سامی نیز در سال 1330 در کتاب “پاسارگاد” خود عینا همان نیمه‌کاریها و نیمه تمامی‌ها را در ساخت و اجرای تخت جمشید ذکر کرده است . (احتمالا بعید است که در آن زمان به کتابهای هینریش بروگش و لرد کرزن دسترسی داشته و این نتایج از مشاهدات مستقل خودش بوده است) .

در دهه 70 میلادی اتفاق مثبت و جامعی در این زمینه رخ داد . “مایکل رف” ، باستانشناس انگلیسی برای ارائه پایان نامه دکتری خود به دانشگاه آکسفورد ، کار بر روی خرابه‌های تخت جمشید را برگزید . هدف اصلی او تحلیل سبک شناسی حجاری‌ها ، کشف شیوه‌های بکار رفته در حکاکی‌ها ، اصول طراحی و شناسایی کار حجاران بود . به بیان ساده‌تر او میخواست بررسی کند که بناها و کارگرها و معمارهای تخت جمشید اصول و روشهای اجرایی کارشان (اعم از مسایل هنری و فنی کار) چگونه بوده . او میخواست بداند که احتمالا چند گروه فنی در آنجا مشغول به کار بوده‌اند و چه ابزارهایی بکار میبرده‌اند .
برای دستیابی به چنین اهدافی ، بزرگترین شانس برای یک محقق اینست که او بتواند مراحل مختلف اجرایی کار را ببیند و نه اینکه فقط با کاری “نهایی و تمام شده” روبرو باشد . ناتمامی کارهای اجرایی میتواند اطلاعات دقیقی در باره روشهایی اجرایی کار بدست دهد . با همین منظور مایکل رف با دقت زیاد تلاش نمود که این نواقص را هر چه بیشتر بیابد . او هر چه بیشتر تجسس کرد ، بیشتر یافت . او خود تصریح کرده :
“این تحقیقات . . . . . . بر مبنای تحلیلی از بخش ناتمام حجاری‌ها میباشد . . . . ” ص 18
“روشهای حکاکی را میتوان به بهترین وجه بر روی بخش‌های ناتمام نقوش برجسته مشاهده کرد و تقریبا هر مرحله از کار میتواند در جایی در تخت جمشید مورد شناسایی قرار گیرد ” ص 19
مایکل رف جهت جمع آوری اطلاعات مورد لزوم خود ، دو سفر طولانی طی سالهای 1971 الی 1972 به ایران – تخت جمشید انجام داد . اما ارایه پایاننامه‌اش به دانشگاه آکسفورد بسیار به درازا کشید .( سپتامبر 1978) .

این مجموعه تحقیقات در شماره 21 سال 1983 ایران ،نشریه موسسه ایران شناسی بریتانیا در ایران به چاپ رسید.نسخه  ویرایش شده  کتاب با همکاری سازمان میراث فرهنگی سال  81 ترجمه و به چاپ رسیده.

در اینجا نمونه‌هایی بسیار اندک از یافته‌های ایشان به نقل از کتاب “نقش برجسته‌ها و حجاران تخت جمشید” ارایه میگردد ، علاقمندان میتوانند به اصل کتاب مراجعه نمایند :

دیدگاهتان را بنویسید